کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بین الاقران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
باغ بین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] bāqbin بینندۀ باغ؛ آنکه به تماشای باغ برود: ◻︎ باغبین را چه غم که شاخ شکست / باغبان راست غصهای گر هست (اوحدی: ۵۴۳).
-
کج بین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کژبین› [قدیمی] kajbin ۱. (پزشکی) = لوچ۲. آنکه به جنبههای منفی چیزی توجه میکند؛ بداندیش.
-
کف بین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] kafbin آنکه از دیدن خطهای کف دست کسی از وضع و حال و آیندۀ او خبر میدهد.
-
کوتاه بین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] kutāhbin تنگچشم؛ نظرتنگ.
-
کوته بین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] kutahbin = کوتاهبین
-
fetoscope
جنینبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] دستگاهی برای مشاهدۀ زهسان در زهدان متـ . زهسانبین
-
hysteroscope, uteroscope, metroscope
زهدانبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ابزاری لولهای مجهز به منبع نور برای مشاهدۀ درون زهدان
-
زهسانبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← جنینبین
-
intermaxillary
بینِفکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] آنچه بین فکهای بالا و پایین قرار دارد متـ . بینِآروارهای
-
intermolecular
بینِمولکولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] ویژگی هر پدیدهای که شامل انتقال یا برهمکنش بین دو یا چند واحد مولکولی است
-
interhalogen
بینِهالوژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ویژگی ترکیبی شیمیایی که بین دو هالوژن شکل میگیرد
-
endoscope
درونبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ابزاری برای معاینۀ داخل مجراها و حفرههای بدن
-
relascope, Relaskop (de.)
درختبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ابزاری دستی برای اندازهگیری قطر و ارتفاع و سطح مقطع درخت در ارتفاعات مختلف
-
retinoscope, skiascope
شبکیهبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ابزاری که با آن شبکیه را معاینه میکنند
-
forecaster, weather forecaster
پیشبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فردی که وضع هوا را پیشبینی میکند