کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بینونت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بینونت
/beynunat/
معنی
۱. جدا شدن از کسی.
۲. جدایی؛ مفارقت.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بینونت
فرهنگ فارسی معین
(بَ یا بِ نَ) [ ع . بینونة ] (اِمص .) جدایی ، مفارقت .
-
بینونت
لغتنامه دهخدا
بینونت . [ ب َ / ب ِ نو ن َ ] (از ع ، اِمص ) (از بینونة عربی ) جدائی و مفارقت . (غیاث ) (ناظم الاطباء). تباین . ابانت . بین . مباینت . ناسازگاری . ناسازواری . دوگانگی . (یادداشت مؤلف ). || جدا شدن . بریدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به بینونة شود.
-
بینونت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: بَینونة] [قدیمی] beynunat ۱. جدا شدن از کسی.۲. جدایی؛ مفارقت.
-
بینونت
واژهنامه آزاد
جدایی؛ با تباین (جدا شدن از یکدیگر) هم ریشه و هم خانواده است.
-
واژههای همآوا
-
بینونة
لغتنامه دهخدا
بینونة. [ ب َ نو ن َ ] (اِخ ) نام محلی میان عمان و بحرین و فاصله ٔ آن تا بحرین شصت فرسخ است و اصمعی بینونة را در مرزهای یمن از ناحیه ٔ عمان قرار داده و دیگری بینونة را در سرزمینی بالاتر از عمان متصل به شحر ذکر کرده است . (از معجم البلدان ).- بینونةال...
-
بینونة
لغتنامه دهخدا
بینونة. [ب َ نو ن َ ] (ع مص ) بَیْن . جدا شدن : بان الشی ُٔ بیناً و بیوناً و بینونة؛ از هم جدا شدن . (از منتهی الارب ). جدا شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).
-
جستوجو در متن
-
ناسازواری
لغتنامه دهخدا
ناسازواری . (حامص مرکب ) مخالفت . (دهار). مخالفت . عدم موافقت . اختلاف . منازعت . سرکشی . عدم اطاعت . (ناظم الاطباء). || تباین . بینونت . تنافی . منافات . عدم توافق . تضاد.
-
مباین
لغتنامه دهخدا
مباین . [ م ُ ی ِ ] (ع ص ) ناسازوار. مخالف . ناسازگار. که بینونت دارد. جدا. ج ، مباینات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چنانکه اندرهندسه گویند که هر مقداری مشارک دیگر مقدار مجانس خود بود یا مباین . (دانشنامه ). و رجوع به مباینه و مباینت و متباین شود.
-
مباینة
لغتنامه دهخدا
مباینة. [ م ُ ی َ ن َ ] (ع مص ) از یکدیگر جدا شدن . (غیاث ) (از آنندراج ) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بینونت . جدا شدن . ابانت . تباین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جدا شدن از چیزی . (ناظم الاطباء). || (ع اِ) نزد محاسبان و مهندسان دوعدد ص...
-
ناسازگاری
لغتنامه دهخدا
ناسازگاری . (حامص مرکب ) ناسازواری . بدسلوکی . بدرفتاری . سازگاری نکردن . نساختن . سازگاری نداشتن : جوانی ز ناسازگاری جفت بر پیرمردی بنالید و گفت . سعدی .چو دیدندش برفتن استواری در آن ناسازگاری سازگاری . وحشی .ز دلبر گویم و ناسازگاریش هم از دل گویم و...
-
صحة
لغتنامه دهخدا
صحة. [ ص ِح ْ ح َ ] (ع مص ) تندرست شدن پس از بیماری . (منتهی الارب ). تن درست شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مهذب الاسماء). و در کشاف اصطلاحات الفنون آرد: صحت و مرض از کیفیات نفسانیه است و ابن سینا گوید صحت ملکه و یا حالتی است که بدان افعال بدرستی صادر ...
-
غیریت
لغتنامه دهخدا
غیریت . [ غ َ ری ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) بینونت و دوتایی . تغییر. غیر بودن . تغایر. دیگرگون بودن . بیگانگی . || نامعلومی و عدم تحقق . (ناظم الاطباء). رجوع به غیر شود. || در اصطلاح ،غیریت مقابل هو هویت است و به چند قسم تقسیم میشود که عبارتند از: غیر...