کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بینهنگهدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
wingtip handler
بالنگهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هریک از افرادی که در هنگام یدک کشیدن بادپَر در کنار نوک یکی از بالها، همراه با بادپَر راه میروند و مراقب هستند که بالها حالت افقی داشته باشند
-
holding company, parent company
شرکت نگهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] شرکتی که مقدار معینی از سهام شرکت دیگری را میخرد تا در مدیریت و سیاستگذاری و تصمیمگیری آن شرکت داشته باشد
-
maintainer line
رگۀ نگهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رگهای که برای نگهداری و تکثیر رگۀ نرعقیم میانیاختهای به کار میرود و معمولاً میانیاختۀ طبیعی و دگرههای مغلوب در محل بازگردان باروری دارد
-
امانت نگهدار
لغتنامه دهخدا
امانت نگهدار. [ اَ ن َ ن ِ گ َ ] (نف مرکب ) آنکه ودیعه ٔ کسی را حفظ کند و در موعد بدو برگرداند. امانت دار. (فرهنگ فارسی معین ).
-
خانه نگهدار
لغتنامه دهخدا
خانه نگهدار. [ ن َ / ن ِ ن ِ گ َ ] (نف مرکب ) خانه دار. (ناظم الاطباء). نگهبان خانه .
-
نگهدار یاحافظ
دیکشنری فارسی به عربی
حارس
-
خدا نگهدار
دیکشنری فارسی به عربی
وداع
-
سرِ نگهدار
لهجه و گویش تهرانی
رازدار
-
گالش بینه
لغتنامه دهخدا
گالش بینه . [ ل ِ ن َ ] (اِ) خانه ها که از شالی کنند.
-
log 2
گِردهبینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قسمتی از تنۀ یک درخت جنگلی پس از قطع که معمولاً استوانهایشکل است
-
saw log/ sawlog
ارّهبینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بینهای دارای پایینترین معیارهای موضعی ازنظر قطر و طول و عیب که برای ارّهکشی مناسب است
-
log yard
بینهانبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] دارانباری برای نگهداری بینه
-
bucker, sawyer
بینهبُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] فرد یا دستگاهی که بینهها را میبُرد
-
logging 1, harvesting
بینهبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطع و حمل قطعاتی از درختان جنگلی بهصورت الوار یا گِردهبینه
-
buck, bucking
بینهبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطعهقطعه کردن یک درخت افتاده یا قطعشده