کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بینهغلتان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بَيْنَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
بين او
-
بینه
لهجه و گویش تهرانی
رختکن حمام
-
بام غلتان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāmqaltān سنگ بزرگ استوانهای که در زمستان آن را روی بام میغلتانند تا کاهگل بام سفت و سخت شود و چکه نکند؛ غلتک سنگی؛ بامگلان.
-
searching fire
آتش غلتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] آتشی که با تغییر پیدرپی ارتفاع لولۀ توپ در عمق مواضع دشمن اجرا میشود
-
بام غلتان
لغتنامه دهخدا
بام غلتان . [ غ َ ] (اِ مرکب ) بام غلطان . قطعه سنگی بشکل استوانه تراشیده و دسته ای از آهن برآن تعبیه کرده ، و آنرا فرازبامهای گلی گردانند تا سقف گلین بام هموار و فشرده شود و آب باران بسبب سختی قشر گلین بدرون نفوذ نکند و از ناودان به پایین دود. رجوع ...
-
بام غلتان
دیکشنری فارسی به عربی
حادلة
-
گالش بینه
لغتنامه دهخدا
گالش بینه . [ ل ِ ن َ ] (اِ) خانه ها که از شالی کنند.
-
log 2
گِردهبینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قسمتی از تنۀ یک درخت جنگلی پس از قطع که معمولاً استوانهایشکل است
-
saw log/ sawlog
ارّهبینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بینهای دارای پایینترین معیارهای موضعی ازنظر قطر و طول و عیب که برای ارّهکشی مناسب است
-
log yard
بینهانبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] دارانباری برای نگهداری بینه
-
bucker, sawyer
بینهبُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] فرد یا دستگاهی که بینهها را میبُرد
-
logging 1, harvesting
بینهبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطع و حمل قطعاتی از درختان جنگلی بهصورت الوار یا گِردهبینه
-
buck, bucking
بینهبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطعهقطعه کردن یک درخت افتاده یا قطعشده
-
jammer 2
بینهکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] داربَر سبک دوغلتکی که معمولاً با یک دکل و بازو بر روی کامیون سوار میشود و برای داربَری و بارگیری بهکار میرود
-
jammer logging
بینهکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] عملیات بینهبَری با استفاده از بینهکش که در آن بینهها تا فاصلۀ صد متر از محل قطع کشیده میشوند