کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بینابین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بینابین
/beynābeyn/
معنی
میانه؛ معتدل؛ حد وسط.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
borderline, compromise, intermediary, intermediate, median, medium
-
جستوجوی دقیق
-
بینابین
فرهنگ فارسی معین
(بَ یا بِ بِ) [ ع - فا. ] (ق مر.) میانه ، حد وسط ، بین بین .
-
بینابین
لغتنامه دهخدا
بینابین . [ ب َ ب َ / ب ِ ب ِ ] (ق مرکب ) بین بین . میانه ٔ خوب و بد یعنی نه خوب و نه بد. (ناظم الاطباء). رجوع به بین بین شود.
-
بینابین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی. عربی] ‹بینبین› beynābeyn میانه؛ معتدل؛ حد وسط.
-
جستوجو در متن
-
رفته نرفته
فرهنگ گنجواژه
بینابین.
-
metarheology
فراشارششناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] شاخهای از شارششناسی که بینابین درشتشارششناسی و ریزشارششناسی قرار میگیرد
-
metalloid, semimetal
شبهفلز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] عنصری که خواص آن بینابین خواص فلزها و نافلزهاست
-
supercritical fluid
شارۀ اَبَربحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فاز سیال بینابین مایع و گاز که در دمای بالاتر از نقطۀ بحرانی حاصل میشود
-
wetland
تالاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] محدودهای بینابین بومسازگانهای آبی و خاکی که مدتی از سال غرقاب میشود و مناسب رشد گیاهان آبرُست است
-
رگاه
واژهنامه آزاد
به تلفظ بینابین کسر و ضم حرف ر به معنی بزغاله یا بره و کلا نوزاد پستانداران که به تازگی از شیر مادر منع شده و می تواند از راه چریدن تغذیه کند
-
بین بین
لغتنامه دهخدا
بین بین . [ ب َ ن َ ب َ ] (ع ص مرکب ، ق مرکب ) هذا بین بین ؛ یعنی میان جید و ردی است و هما اسمان جعلا اسماً واحداً و بنیا علی الفتح . (منتهی الارب )؛ یعنی میان نیکوئی و بدی است . مرکب مزجی است که دو جزء آن مبنی بر فتح است مانند خمسة عشر واصل آن ، بین...
-
طعوم
لغتنامه دهخدا
طعوم . [ طُ ] (ع اِ) ج ِ طَعْم . مزه ها. (از منتهی الارب ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: حکما گفته اند طعوم (مزه ها) بر دوگونه اند: بسیط و مرکب . و مزه های بسیط نُه قسم اند که از ضرب سه در سه حاصل آیند زیرا فاعل یا گرم و یا سرد و یا معتدل است ، و ق...
-
زاهد گیلانی
لغتنامه دهخدا
زاهد گیلانی .[ هَِ دِ ] (اِخ ) تاج الدین ابراهیم فرزند روشن امیر.در کتاب اسس المواهب السنیة فی مناقب الصفویة، مشهور به صفوة الصفاء، تألیف توکلی بن اسماعیل بن حاجی اردبیلی معروف به ابن بزاز که در شرح احوال شیخ صفی الدین اردبیلی جد پادشاهان صفوی است ب...
-
سازمان ملل متحد
لغتنامه دهخدا
سازمان ملل متحد. [ ن ِ م ِ ل َ ل ِ م ُت ْ ت َ ح ِ ] (اِخ ) مؤسسه ای است بین المللی که از نمایندگان 83 کشور تشکیل میگردد. افزایش روز افزون ارتباطات بین المللی وجود مؤسساتی را برای تنظیم این ارتباطات ایجاب میکند. ازین روی بعد از پایان جنگ اول بین الم...