کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیمه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بیمه نامه
دیکشنری فارسی به عربی
سياسة
-
ورقه بیمه
دیکشنری فارسی به عربی
سياسة
-
بیمه کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أجرَي تَأْميناً
-
بیمه گر
دیکشنری فارسی به عربی
مومن
-
حق بیمه
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) بیمگانه.
-
fire-insurance tree
درخت آتشبیمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درخت بذردهی که ازروی احتیاط برای تداوم زادآوری پس از حریق احتمالی نگهداری میشود
-
voyage clause
شرط بیمۀ سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بندی در بیمهنامههای دریایی که دورۀ زمانی مجاز برای یک سفر یا یک مجموعهسفر را مشخص میکند
-
cargo underwriter
بیمهگر بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] صادرکنندۀ بیمهنامۀ بار
-
voyage policy
بیمهنامۀ سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] قرارداد بیمۀ دریایی که سفر دریایی از بندری به بندر دیگر را پوشش میدهد
-
freight policy
بیمهنامۀ فرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بیمهنامهای که موارد تعهد بیمهگر را در جبران خسارت واردآمده به کل یا بخشی از فرست بیمهگذار تصریح میکند
-
بیمه بدست اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
امن (فعل ماض)
-
بیمه شخص ثالث
واژهنامه آزاد
(واژۀ پیشنهادی کاربران) بیمۀ سوم تن.
-
بیمه شخص ثالث
واژهنامه آزاد
نوعی قرارداد بیمه که نفع آن برای شخصی غیر از بیمه گذار است. شخص ثالث به فرد یا افرادی، به جز رانندۀ مقصر، گفته می شود که در تصادف خودرو زیان مالی یا بدنی دیده باشند؛ مثلاً سرنشینان خودرویی که چپ کرده باشد، به جز خود رانندۀ مقصر، شخص ثالث به حساب می آ...
-
freight demurrage and defense, FDD
بیمۀ کرایه و دیرانه و دادگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بیمهای مخصوص مالک کشتی که هزینههای اختلافات حقوقی مربوط به کرایۀ فرست و دیرانه و دادگاه و وکیل را شامل میشود
-
جستوجو در متن
-
insures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمه می کند، بیمه کردن، بیمه بدست اوردن، ضمانت کردن