کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیمار و علیل و ذلیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیمار و علیل و ذلیل
فرهنگ گنجواژه
خیلی بیمار.
-
واژههای مشابه
-
outpatient, OP 1, ambulatory patient, walk-in patient, clinic patient, same-day patient
بیمار سرپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] بیماری که بدون بستری شدن در مراکز ارائۀ خدمات، تحت مراقبت قرار میگیرد
-
آبگینه ٔ بیمار
لغتنامه دهخدا
آبگینه ٔ بیمار. [ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیسیار. تفسره . قاروره . دلیل .
-
نرگس بیمار
لغتنامه دهخدا
نرگس بیمار. [ ن َ گ ِ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چشم خمارآلود. چشم مخمور. چشم معشوق . رجوع به نرگس شود.
-
خوردی بیمار
لغتنامه دهخدا
خوردی بیمار. [ خوَرْ / خُرْ دی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خوراک مریض . خوراک بیمار. غذای بیمار. (یادداشت مؤلف ): مزورة؛ خوردی بیمار. (یادداشت مؤلف ).
-
بیمار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
امرض
-
بیمار بستری
دیکشنری فارسی به عربی
مريض مقيم
-
بیمار شدن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: nâčâk bebiyan طاری: nâxoš beboy(mun) طامه ای: nâxoš boɂan طرقی: nâxoš beboymun کشه ای: nâxoš beboymun نطنزی: nâxoš baboyan
-
بیمار بودن
دیکشنری فارسی به عربی
ابحث عنه
-
بیمار وطن
دیکشنری فارسی به عربی
حنين للوطن
-
patient confidentiality, consumer confidentiality
محرمانگی اطلاعات بیمار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] محدودیت دسترسی به دادههای شخصی بیمار با جلب نظر او یا با در نظر گرفتن منافع عمومی جامعه
-
patient privacy, consumer privacy
حریم خصوصی بیمار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] محدودۀ اطلاعاتی که بیمار مایل است در اختیار ارائهدهندۀ خدمت قرار دهد
-
بیمار عشق شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اضعف