کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیماری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیماری
/bimāri/
معنی
رنجوری؛ ناخوشی؛ مرض.
〈 بیماری ارثی: (پزشکی) هریک از بیماریهایی که بهوسیلۀ پدرومادر یا اجداد به فرد منتقل میشود.
〈 بیماریهای زُهرَوی: (پزشکی) بیماریهای مقاربتی، از قبیل سوزاک و سیفلیس.
〈 بیماری عفونی: (پزشکی) مرضی که بهواسطۀ میکروب مخصوص عارض میشود و با تماس مستقیم یا غیر مستقیم قابل انتقال به دیگری است.
〈 بیماری مقاربتی: (پزشکی) هریک از بیماریهایی که بهوسیلۀ آمیزش جنسی با شخص بیمار به فرد منتقل میشود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
درد، دردمندی، رنجوری، عارضه، علت، علیلی، کسالت، مرض، مریضی، ناخوشی ≠ سلامت، صحت
دیکشنری
affection, complaint, disease, disorder, ill, illness, malady, patho-, sickness
-
جستوجوی دقیق
-
بیماری
واژگان مترادف و متضاد
درد، دردمندی، رنجوری، عارضه، علت، علیلی، کسالت، مرض، مریضی، ناخوشی ≠ سلامت، صحت
-
disease, malady, illness 2
بیماری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] هرنوع وضعیت غیرطبیعی در ساختار یا کارکرد بافتها یا اعضا یا دستگاههای بدن که با مجموعهای از علائم و نشانهها مشخص میشود متـ . مرض
-
بیماری
لغتنامه دهخدا
بیماری . (حامص ، اِ) رنجوری ، و با لفظ پیچیدن ودادن مستعمل است . (آنندراج ). مرض و ناخوشی و رنجوری و ناتندرستی . (ناظم الاطباء). ناتندرستی . ناخوشی . آزار. انحراف مزاج بر اثر تغییر وضع ساختمان یا عمل انساج . (دائرة المعارف فارسی ). نالانی . رنجوری . ...
-
بیماری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) bimāri رنجوری؛ ناخوشی؛ مرض.〈 بیماری ارثی: (پزشکی) هریک از بیماریهایی که بهوسیلۀ پدرومادر یا اجداد به فرد منتقل میشود.〈 بیماریهای زُهرَوی: (پزشکی) بیماریهای مقاربتی، از قبیل سوزاک و سیفلیس.〈 بیماری عفونی: (پزشکی) م...
-
بیماری
دیکشنری فارسی به عربی
داء , مرض
-
بیماری
واژهنامه آزاد
(عربی) دا.
-
واژههای مشابه
-
disease management
مدیریت بیماری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] نظام هماهنگ ارتباطات و مداخلات مربوط به مراقبتهای سلامت
-
مهار بیماری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ← مبارزه با بیماری
-
disease elimination
حذف بیماری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] رساندن میزان ابتلا به کمتر از حد تعریفشده
-
Paget’s disease, osteitis deformans
بیماری پاژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی بیماری که به علت ضخیم شدن مزمن استخوان به وجود میآید
-
pathogenic 1
بیماریزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ایجادکنندۀ بیماری یا نشانههای بیماریگونه
-
pathogenicity
بیماریزایایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] قابلیت یک عامل عفونی در ایجاد بیماری
-
pathogenesis
بیماریزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ایجاد اختلالات بیمارگونه یا بیماری
-
nosology
بیماریشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مطالعه و طبقهبندی علمی بیماریها و اختلالات، اعم از ذهنی و جسمی