کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیمارستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
hospitals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمارستان ها، بیمارستان، مریضخانه
-
infirmary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمارستان، درمانگاه، درمانگاه یا بیمارستان کوچک
-
infirmaries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمارستان ها، درمانگاه، درمانگاه یا بیمارستان کوچک
-
مستشفي
دیکشنری عربی به فارسی
بيمارستان , مريضخانه , درمانگاه يا بيمارستان کوچک , درمانگاه
-
مریض خانه
فرهنگ واژههای سره
بیمارستان
-
مارستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) mārestān = بیمارستان
-
ambulatoriums
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمارستان ها
-
hospitalman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمارستان
-
sickouts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمارستان
-
بیمارسان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bimārsān = بیمارستان
-
hospitalmen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمارستان ها
-
hospita
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمارستان
-
hideland
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمارستان
-
درمانگاه
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِمر.) محل مداوا در بخش های مختلف بیمارستان که بیماران را سرپایی معاینه کنند و نسخه دهند،مطب در بیمارستان ، بیمارستان کوچک که بیش از دو یا سه تخت ندارد.
-
rehospitalize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجدد بیمارستان