کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیل وردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بیل بیک
لغتنامه دهخدا
بیل بیک . [ بی ب َ ] (اِخ ) سیف الدین . (872 هَ . ق ./ 1467 م .) از ممالیک برجی مصر است . (طبقات سلاطین اسلام ترجمه ٔ اقبال ص 74).
-
بیل زن
لغتنامه دهخدا
بیل زن . [ زَ ] (نف مرکب ) آنکه با بیل کار میکند مانند باغبان . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کنایه از دهقان و مزارع . (غیاث ) : همان بیل زن مرد آلت شناس کند بیلکش را به بیلی قیاس . نظامی .- امثال :تو اگر بابا بیل زنی بباغچه ٔ خودت بزن . (یادداش...
-
بیل زنی
لغتنامه دهخدا
بیل زنی . [ زَ ] (حامص مرکب ) صفت بیل زن . شخم زنی با بیل . باغبانی . دهقانی .
-
بیل گر
لغتنامه دهخدا
بیل گر. [ گ َ ] (ص مرکب ) (از: بیل + گر) سحاء. آنکه خاک و گل را از زمین رندد و باغبان که از بیل خیابان و غیره را آرایش دهد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
خامده بیل
لغتنامه دهخدا
خامده بیل . [ ] (اِخ ) نام یکی از نواحی تابع خلخال . صاحب نزهة القلوب آرد: خلخال شهر وسط بوده است و اکنون دیه است . کمابیش صد موضع بچهار ناحیه و خامده بیل و سجز و انجیلاَّباد از توابع اوست . (از نزهة القلوب چ لیدن مقاله ٔ 3 ص 81).
-
بیل دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) bildār کارگر ساختمان یا کشاورز که با بیل کار میکند.
-
بیل زن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bilzan ویژگی کسی که با بیل زمین را زیرورو میکند.
-
کج بیل
دیکشنری فارسی به عربی
بطاطة , مجرفة , معزقة
-
بیل زدن
دیکشنری فارسی به عربی
ماجور , مجرف , مجرفة
-
بیل اِسبار
لهجه و گویش بختیاری
bil-esbâr بیلى که زمین را با آن زیر و رو کنند. به آن«بیل اسپره» هم گویند.
-
بیل پَرَّه
لهجه و گویش بختیاری
bilparra بیل معمولى با کفه پهن.
-
بیل کپَّه
لهجه و گویش بختیاری
bil kappa ---> bilparra
-
بیل ،()است
لهجه و گویش تهرانی
خیلی نادان (است)
-
بیل بیلک
لهجه و گویش تهرانی
جنبان،آلت
-
بیل بیلی
لهجه و گویش تهرانی
جنبش آرام، حرکت کند