کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیلچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیلچه
/bilče/
معنی
بیل کوچک؛ کفچۀ دستهدار که باغبانان در جابهجا کردن بوتههای کوچک گل به کار میبرند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
shovel
-
جستوجوی دقیق
-
بیلچه
لغتنامه دهخدا
بیلچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) بیل خرد کوتاه دسته . بیل با دسته ای کوتاه که بنایان بکار دارند. (یادداشت مؤلف ). کلند خرد. (آنندراج ). بیل کوچک . (ناظم الاطباء). || استام . خاک انداز. مجرفه . مقحاة. مسحاة. خیسه . چمچه . کمچه . (یادداشت مؤلف ). || آ...
-
بیلچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ بیل] bilče بیل کوچک؛ کفچۀ دستهدار که باغبانان در جابهجا کردن بوتههای کوچک گل به کار میبرند.
-
بیلچه
دیکشنری فارسی به عربی
مجذاف , مجرف , مجرفة
-
واژههای مشابه
-
بیل و بیلچه
فرهنگ گنجواژه
وسائل باغبانی.
-
بیلچه و کلنگچه
فرهنگ گنجواژه
وسائل بنائی.
-
بیلچه مخصوص کندن علف هرزه
دیکشنری فارسی به عربی
بطاطة
-
جستوجو در متن
-
shim
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیم، بیلچه، توفال، بیلچه زدن، هموار کردن
-
shims
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیمس، بیلچه، توفال، بیلچه زدن، هموار کردن
-
shimming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شستن، بیلچه زدن، هموار کردن
-
shovelful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیهوده، بقدر یک بیلچه
-
shovelfuls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشروب خوردن، بقدر یک بیلچه
-
scuffle hoe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کج بیل زدن، بیلچه باغبانی
-
trowel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماله، بیلچه باغبانی، ماله کشیدن