کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیقرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیقرة
لغتنامه دهخدا
بیقرة. [ ب َ ق َ رَ ] (ع اِ، اِ مص ) کثرت مال و متاع . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ). || فساد. تباهی . (از اقرب الموارد).
-
بیقرة
لغتنامه دهخدا
بیقرة. [ ب َ ق َ رَ ] (ع مص )هلاک گردیدن . || فاسد ساختن . (منتهی الارب )(از لسان العرب ). اصل بیقرة بمعنای فساد و تباهی است : و بیقر الرحل فی ماله ؛ اذا اسرع فیه و افسده . (ازلسان العرب ). || شک کردن در چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مر...
-
جستوجو در متن
-
شک کردن
لغتنامه دهخدا
شک کردن . [ ش َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به شک افتادن . تردید کردن . خلاف یقین کردن . ارتیاب . مراء. ممارات . مریه . امتراء. بیقره . (از یادداشت مؤلف ) : هیچ شک می نکنم کآهوی مشکین تتارشرم دارد ز تو مشکین خط آهوگردن . سعدی .هر جای که بگذری بدان خوبی کس ش...
-
حرص
لغتنامه دهخدا
حرص . [ ح ِ ] (ع اِمص ) آز. آزوری . آزمندی . آزمند شدن .آزور شدن . ولع. وُلوع . هوا. زیادت جوئی . بیقرة. شره .شح ّ. طمع. حریصی . || (اصطلاح تصوف ) تهانوی گوید: نزد سالکان ضد قناعت است . و آن خواستار شدن زوال نعمت غیر باشد. و برخی گفته اند خواستار بود...
-
درماندن
لغتنامه دهخدا
درماندن . [ دَ دَ ](مص مرکب ) ماندن . عاجز و بی چاره بودن . (آنندراج ). عاجز شدن . بدبخت و بی نصیب شدن و بیچاره و بی نوا شدن .(ناظم الاطباء). گرفتار شدن . فروماندن . بی حرکت و جنبش شدن . عجز آوردن . نتوانستن . مضطر شدن . عاجز آمدن . (یادداشت مرحوم ده...