کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیفروختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیفروختن
لغتنامه دهخدا
بیفروختن . [ی َ ت َ ] (مص مرکب ) افروختن . رجوع به افروختن شود.
-
جستوجو در متن
-
بفروختن
لغتنامه دهخدا
بفروختن . [ ب ِ ت َ ] (مص ) مخفف بیفروختن . افروختن . روشن شدن : ببد بردر دژ بدینسان سه روزچهارم چو بفروخت گیتی فروز. فردوسی .سه جنگ گران کرده شده در دو روزسدیگر چو بفروخت گیتی فروز. فردوسی .بفرمود [ اسفندیار ] تا شمع بفروختندبه هر سوی ایوان همی سوخت...