کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیعلم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیعلم
مترادف و متضاد
بیدانش، جاهل، نادان ≠ باسواد، عالم
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیعلم
واژگان مترادف و متضاد
بیدانش، جاهل، نادان ≠ باسواد، عالم
-
واژههای همآوا
-
بی علم
لغتنامه دهخدا
بی علم . [ ع ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + علم ) بی دانش . جاهل . نادان : طاعت بی علم نه طاعت بودطاعت بی علم چو باد صباست . ناصرخسرو.شرف در علم و فضلست ای پسر عالم شو و فاضل بعلم آور نسب ، ماور چو بی علمان سوی بلعم . ناصرخسرو.سخن را بمیزان دانش بسنج که گفت...
-
جستوجو در متن
-
بیفضیلت
واژگان مترادف و متضاد
بیعلم، بیفضل، بیکمال ≠ بافضیلت
-
تهیمایه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیسواد، بیعلم ۲. بیسرمایه، ۳. مالباخته ۴. بیپول، تنگدست
-
جاهل
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیدانش، بیعلم، بیمعرفت، غافل، نادان ۲. لات، لوطی ≠ دانا
-
بیدانشی
واژگان مترادف و متضاد
۱. جهل ≠ دانایی ۲. بیسوادی ۳. بیفرهنگی، نافرهیختگی ≠ فرهیختگی ۴. بیعلم
-
بیربط
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیاساس، بیپایه، هردری، نابهجا، چرند، چرت، مهمل، نامربوط ≠ موثق، مربوط ۲. بیترتیب، بینظم ≠ منظم، مرتب، بسامان ۳. بیاطلاع، بیعلم، ناآگاه ≠ آگاه ۴. بیتناسب، بیمناسبت ≠ متناسب، مربوط
-
بیدانش
لغتنامه دهخدا
بیدانش . [ ن ِ ] (ص مرکب ) بیعقل . نادان و جاهل . (ناظم الاطباء). بیعلم و معرفت : اندرین شهر بسی ناکس برخاسته اندهمه خرطبع و همه احمق و بیدانش و دند. لبیبی .تن مرده چون مرد بیدانش است که نادان به هر جای بی رامش است . فردوسی .بپرسید دانش کرا سودمندکدا...
-
باد
لغتنامه دهخدا
باد. (اِ) هوایی که بجهت معینی تغییر مکان میدهد. هوایی که بسرعت بجهتی حرکت کند. ریح . ج ، ریاح .ریحه . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). تُرهة. رکاب السحاب . اَوب . سُمَهی . سمهاء. واد: مُشتَکِره ؛ باد سخت .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سَیهَک ، سَهوک...