کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیعة
لغتنامه دهخدا
بیعة. [ ب َ ع َ ] (ع اِ) عهد و پیمان . (منتهی الارب ). رجوع به بیعت شود.
-
بیعة
لغتنامه دهخدا
بیعة. [ ب َ ع َ ] (ع مص ) بیع و مبیع و مباع ؛ فروختن و خریدن (از اضداد است ). (از منتهی الارب ). || هیأت بیع (چنانکه جِلسة، هیأت جلوس )، یقال انه لحسن البیعة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به بیع شود.
-
بیعة
لغتنامه دهخدا
بیعة. [ ب َ ع َ ] (ع مص ) بیعت . دست بر دست دیگری زدن در بیع یا بیعت واطاعت . (از لسان العرب ) (از منتهی الارب ). مبایعة.- بیعةالحرب ؛ بیعتی بود که هفتاد تن از مردم مدینه با رسول (ص ) کردند در موسم حج یک سال پس از بیعت اولی و از آن را بیعةالحرب نامن...
-
بیعة
لغتنامه دهخدا
بیعة. [ ب َی ْ ی ِ ع َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث بَیِّع، زن نیک فروشنده و خرنده . ج ، بَیِّعات . (از لسان العرب ).
-
بیعة
لغتنامه دهخدا
بیعة. [ ع َ ] (ع اِ) کلیسای نصاری یا معبد یهودان . (از لسان العرب ). کلیسای ترسایان . ج ، بیَع، بیَعات ، بیعات . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). کلیسا و در اسپانیا بَیْعَه تلفظ شود. (از دزی ج 1 ص 136). کنشت ترسایان . (زمخشری ). کلیسای ترسایان . (ترجما...
-
واژههای مشابه
-
بیعة القطیعة
لغتنامه دهخدا
بیعة القطیعة. [ ع َ تُل ْ ق َ ع َ ] (اِخ ) محلی یا نام گورستانی بوده است در بغداد و این محل در سال 363 هَ . ق . بدین نام موجود بوده است . (از تاریخ الحکماء قفطی ص 363).
-
واژههای همآوا
-
بیعت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیمان، عهد، معاهده، میثاق ۲. پیمان بستن، عهد بستن
-
بیعت
واژگان مترادف و متضاد
دیر، کنشت، کنیه، معبد(یهود و نصارا)
-
بیات
واژگان مترادف و متضاد
۱. شبمانده ۲. بیتوته ۳. شبیخون ≠ تازه
-
بیات
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] bayāt ویژگی نان شبمانده.
-
بیات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] (موسیقی) bayāt گوشههایی در چند دستگاه: بیات اصفهان، بیات ترک.〈 بیات تُرک: (موسیقی) از متعلقات دستگاه شور.〈 بیات زند: (موسیقی) = 〈 بیات ترک〈 بیات کُرد: (موسیقی) از متعلقات دستگاه شور.
-
بیات
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (مص ل .) 1 - شب ماندن در جایی . 2 - شبیخون زدن .
-
بیات
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (ص .) فاقد تازگی (در مورد مواد پختنی ).