کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیطعم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیطعم
مترادف و متضاد
بدمزه، بیمزه ≠ خوشمزه، خوشطعم
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیطعم
واژگان مترادف و متضاد
بدمزه، بیمزه ≠ خوشمزه، خوشطعم
-
واژههای همآوا
-
بی طعم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bita'm بیمزه.
-
بی طعم
لغتنامه دهخدا
بی طعم . [ طَ ] (ص مرکب ) (از: بی + طعم ) بی مزه و بی لذت . (ناظم الاطباء). تفه . بی مزه . شیت . ویر. مسیخ . (یادداشت مؤلف ) : نرم و تر گردد و خوشخوار و گوارنده خار بی طعم که در کام حمار آید. ناصرخسرو.آب ماده ای است بی طعم . (یادداشت مؤلف ).رجوع به...
-
جستوجو در متن
-
مزهدار
واژگان مترادف و متضاد
بامزه، خوشمزه، لذیذ، خوشطعم ≠ بدمزه، بیمزه، بیطعم
-
بیمزه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیطعم ۲. بیذوق، خنک، لوس ≠ بامزه، لذیذ
-
بینمک
واژگان مترادف و متضاد
۱. فاقدنمک ۲. بیلطف ۳. بیطعم، بیمزه ۴. لوس، یخ ≠ ملیح، نمکین
-
حمار
لغتنامه دهخدا
حمار. [ ح ِ ] (ع اِ) خر. (منتهی الارب ). حیوان اهلی معروفی است و قسمی از آن وحشی است و آنرا حمار وحش خوانند. الاغ . درازگوش : نرم و تر گردد و خوشخوار و گوارنده خار بیطعم که در کام حمار آید. ناصرخسرو.سر ز کمند خرد چگونه کشم فضل خرد داد بر حمار مرا. نا...
-
تر
لغتنامه دهخدا
تر. [ ت َ ] (ص ) نقیض خشک باشد. (برهان ). آب رسیده . (فرهنگ رشیدی ). ضد خشک . (انجمن آرا). آبدار. (آنندراج ). چیزی که دارای بلّت باشد. مقابل خشک . نمدار و مرطوب . (ناظم الاطباء). محمد معین درحاشیه ٔ برهان آرد: گورانی تر ، خیس . فریزندی و نطنزی و یرنی...