کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیض اﷲ غرته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیض اﷲ غرته
لغتنامه دهخدا
بیض اﷲ غرته . [ ب َی ْ ی َ ضَل ْ لا هَُ غ ُرْ رَ ت َه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدای پیشانی او را سپید کند. خدا او را روسفید کند.
-
واژههای مشابه
-
بيض
دیکشنری عربی به فارسی
تخم مرغ , تخم , تحريک کردن
-
بَيْضٌ
فرهنگ واژگان قرآن
سفيدها-جمع أبيض و بيضاء-سفيده تخم مرغ
-
ابن بیض
لغتنامه دهخدا
ابن بیض . [ اِن ُ ] (اِخ ) نام دزدی معروف به عرب . (مهذب الاسماء).
-
ذات بیض
لغتنامه دهخدا
ذات بیض . [ ت ُ ] (اِخ ) (روضة...) یاقوت در معجم این نام را بی هیچ شرحی آورده و تنها در عقیب آن گوید: قال منذربن درهم : و روض من ریاض ذوات بیض به دهنی مخالطها کثیب .
-
ذوات بیض
لغتنامه دهخدا
ذوات بیض . [ ذَ ت ُ ] (اِخ ) رجوع به ذات بیض شود.
-
بیض البغل
لغتنامه دهخدا
بیض البغل . [ ب َ ضُل ْ ب َ ] (اِخ ) لقب اسحاق بن ابراهیم بن محمدبن اسماعیل . رجوع به اسحاق ... شود.
-
بیض الدجاج
لغتنامه دهخدا
بیض الدجاج . [ ب َ ضُدْ دَ ] (ع اِ مرکب ) نوعی از انگور قرمز و چون اندازه ٔ دانه های آن بقدر بیضه ٔ مرغ است ، بهمین جهت آن را بیض الدجاج (تخم مرغ ) خوانند. (از دزی ج 1 ص 135).
-
بیض القصب
لغتنامه دهخدا
بیض القصب . [ ب َ ضُل ْ ق َ ص َ ] (ع اِ مرکب ) چیزی است چون صمغ که از نیشکر گیرند. (یادداشت مؤلف ).
-
بيض مخفوق مقلي
دیکشنری عربی به فارسی
املت , خاگينه , کوکوي گوجه فرنگي