کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیضا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
علی آباد شیخ
لغتنامه دهخدا
علی آباد شیخ . [ ع َ دِ ش َ ] (اِخ ) دهی است از بلوک بیضا واقع در دو فرسخ و نیم میانه ٔ جنوب و مشرق تل بیضا. (از فارسنامه ٔ ناصری ص 184، بلوکات فارس ، بلوک بیضا).
-
بیضاء
لغتنامه دهخدا
بیضاء. [ ب َ ] (اِخ ) شهری در بلاد خزر در پشت باب الابواب . (از معجم البلدان ). همان بیضا پایتخت قدیم خزر است . رجوع به بیضا شود.
-
بیضاوی
لغتنامه دهخدا
بیضاوی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب است به بیضا که شهری است از شهرهای فارس و جمعی کثیر از دانشمندان منسوب به این دیارند. (از انساب سمعانی ). رجوع به بیضا شود.
-
کره دان
لغتنامه دهخدا
کره دان . [ ] (اِخ ) قریه ای است یک فرسنگی تل بیضا. (از فارسنامه ٔ ناصری ).
-
اسود
واژگان مترادف و متضاد
تیره، سیاه، سیاهچرده، قره، کبود ≠ ابیض، بیضا، سپید، سفید
-
هفت خوان
لغتنامه دهخدا
هفت خوان . [ هََ خوا / خا ] (اِخ ) از بلوک بیضا. (از فارسنامه ٔ ناصری ). رجوع به هفتخان شود.
-
عالی
لغتنامه دهخدا
عالی . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز. واقع در 28هزارگزی جنوب خاوراردکان و سه هزارگزی راه فرعی زرقان به بیضا و دارای 36 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
دره سفید
لغتنامه دهخدا
دره سفید. [ دَرْ رَ س َ / س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 73 هزارگزی جنوب خاوری اردکان و یک هزارگزی راه فرعی زرقان به بیضا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
راشک
لغتنامه دهخدا
راشک . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 75هزارگزی خاوری اردکان و هزارگزی راه فرعی بیضا به زرقان که جمعیت آن 14 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
لای سیاه
لغتنامه دهخدا
لای سیاه . (اِخ ) نام نهری در فارس ، فاضل آب چشمه های بلوک بیضا جمع شده و رودخانه گشته از میان بلوک بیضا و رامجرد گذشته در صحرای آهو چرزرقان حومه ٔ شیراز نایاب می شود. (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
باقرآباد
لغتنامه دهخدا
باقرآباد. [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز که در 69 هزارگزی خاور اردکان و 7 هزارگزی راه فرعی زرقان به بیضا واقع است و 37 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
کزک
لغتنامه دهخدا
کزک . [ ] (اِخ ) دهی است دو فرسخ میانه ٔ شمال و مشرقی تل بیضا. (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
حور
واژگان مترادف و متضاد
۱. پری، حورالعین، حوری، زنبهشتی ۲. بهشتیرو، زیبا ۳. بیضا، سپیداندام ۴. سیهچشم
-
دیجان
لغتنامه دهخدا
دیجان . (اِخ ) قریه ای است یک فرسنگ و نیمی میانه ٔ شمالی و مغرب تل بیضا. (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
صفوان
لغتنامه دهخدا
صفوان . [ ص َ ] (اِخ ) ابن بیضا، بدری و مهاجر است و به طاعون درگذشت . (تاریخ گزیده چ عکسی ص 231).