کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیصبری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیصبری
مترادف و متضاد
۱. بیتحملی، بیطاقتی، بیقراری، ناشکیبایی، ناشکیبی، ناصبوری
۲. بیتابی، بیطاقتی ≠ شکیبایی، صبوری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیصبری
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیتحملی، بیطاقتی، بیقراری، ناشکیبایی، ناشکیبی، ناصبوری ۲. بیتابی، بیطاقتی ≠ شکیبایی، صبوری
-
واژههای همآوا
-
بی صبری
فرهنگ واژههای سره
ناشکیبایی، بی تاب
-
بی صبری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [فارسی. عربی. فارسی] bisabri ناشکیبایی.
-
بی صبری
لغتنامه دهخدا
بی صبری . [ ص َ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی صبر. عدم شکیبایی . عدم تحمل . (ناظم الاطباء). بی طاقتی . جزع . ناشکیبایی . ناشکیبی . بی آرامی : چنین تا مدتی در خانه میبودز بی صبری دلش دیوانه میبود. نظامی .حمل بی صبری مکن بر گریه ٔ صاحب سماع اهل دل دان...
-
جستوجو در متن
-
ناشکیبایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیصبری، بیقراری، نابردبار، ناصبوری ۲. تعجیل، عجله ≠ بردباری، صبر
-
بیحوصلگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیتابی، بیصبری، بیطاقتی، تنگحوصلگی ≠ پرحوصلگی ۲. ناشکیبائی، بیشکیبی، ناصبوری ≠ شکیبایی ۳. شتابزدگی
-
بیقراری
واژگان مترادف و متضاد
۱. اضطراب، اندوه، بیتابی، بیثباتی، بیطاقتی، دلواپسی، دلهره، قلق، ناراحتی ≠ آرامش ۲. بیصبری، پریشانی، سرآسیمگی، ناشکیبایی ≠ شکیبایی
-
ساعت شمردن
لغتنامه دهخدا
ساعت شمردن . [ ع َ ش ِ / ش ُ م َ /م ُ دَ ] (مص مرکب ) بفکر زمان بودن . با بیصبری انتظار گذشت زمان را داشتن . دقیقه شماری کردن : بزرگان چشم و دل در انتظارندعزیزان وقت و ساعت میشمارند.نظامی (خسرو و شیرین ).
-
شکیبایی
لغتنامه دهخدا
شکیبایی . [ ش ِ / ش َ ] (حامص ) بردباری . صبر. تحمل . صبر بسیار و حلم و حوصله . (ناظم الاطباء).آرام گیرندگی . صبر و تحمل کنندگی باشد. (آنندراج ). صبر. اصطبار. صابری . صبوری . شکیب . شکیبا بودن . حلم . بردباری . مصابرت . تحمل . (یادداشت مؤلف ) : سخن ...
-
طاقت
لغتنامه دهخدا
طاقت . [ ق َ ] (ع اِمص ) تاب . توان . (صحاح الفرس ). توانائی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 66). تیو. تاو. توش . پایاب . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی خطی نخجوانی ). وجد. (ترجمان القرآن ). وسَع. وسُع. وسِع. بَدَد. بِدّة. جَهد. جُهد. ق...