کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیش از همه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیش از همه
دیکشنری فارسی به عربی
اکثر
-
واژههای مشابه
-
بیش بیش
لغتنامه دهخدا
بیش بیش . [ش ِ ] (ق مرکب ) فزون فزون . بسیار بسیار : بیش بیش آرزو که بود مرابا کم کم بسر نمی آمد.خاقانی .
-
minimax
کمینبیش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] در نظریۀ بازیها، ویژگی راهبردی که بالاترین میزان خطر پیشِ روی دو بازیگر را به حداقل میرساند
-
کم بیش
فرهنگ فارسی عمید
(قید) kambiš = کَم 〈 کم و بیش
-
deep bite, closed-bite malocclusion, closed bite
بیشبَست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نوعی بَدهمایی که در آن همپوشانی عمودی دندانهای قدامی در حالت بَرهمایی مرکزی زیاد است متـ . روبَست عمیق deep overbite همپوشانی عمودی عمیق deep vertical overlap
-
hypertrophic
بیشپرورد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] دارای بیشپروردگی یا مربوط به آن
-
hypertrophy, hypertrophia
بیشپروردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] رشد بیشازحد یاختهها در نتیجۀ تغذیۀ زیاد
-
overcoverage
بیشپوشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] وجود اعضایی در جامعۀ چارچوب که در جامعۀ هدف نباشند
-
hypersensitivity
بیشحساسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] واکنش گیاه میزبان به حملۀ عامل بیماری که در آن یاختههای مورد حمله کاملاً میمیرند و مانع گسترش بیشتر بیماری میشوند
-
anaphylaxis, anaphylactic shock
بیشدفاعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] افزایش ناگهانی حساسیت براثر قرار گرفتن در معرض یک پادگن خاص که عموماً با واکنشهای شدید همراه است و جان فرد را به خطر میاندازد
-
overblowing
بیشدَمش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فرایندی در نواختن سازهای بادی که در آن با افزایش شدت دمیدن، منطقۀ صوتی بالاتر حاصل میشود و بسامد پایگی نتِ درحالاجرا به بسامدِ هارمونیکهای (harmonics) بالاتر میرسد
-
hyperplasia
بیشرویش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] افزایش تعداد یاختههای بهنجار در بافت یا عضو
-
hypercementosis
بیشساروجگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← بیشرویش ساروجه
-
overnutrition 2
بیشغذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] دریافت بیشازحد مواد مغذی و انرژی در یک دورۀ زمانی