کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیسواد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیسواد
مترادف و متضاد
۱. امی، ناخوان، ناملا، مکتبندیده ≠ باسواد، ملا
۲. عامی، عوام، نادان ≠ دانا، فهیم
۳. بیمایه، کممایه
دیکشنری
ignorant
-
جستوجوی دقیق
-
بیسواد
واژگان مترادف و متضاد
۱. امی، ناخوان، ناملا، مکتبندیده ≠ باسواد، ملا ۲. عامی، عوام، نادان ≠ دانا، فهیم ۳. بیمایه، کممایه
-
واژههای همآوا
-
بی سواد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bisavād کسی که خواندن و نوشتن نداند.
-
بی سواد
لغتنامه دهخدا
بی سواد. [ س َ ] (ص مرکب ) (از: بی + سواد) آنکه خط خواندن نتواند. (ناظم الاطباء). که خواندن و نوشتن نداند. (یادداشت مؤلف ). ناخوانا. نانویسا. ناخوانده . امی . عامی : بی سواد کور است . || که معلومات بسیار و عمیقی ندارد: آدمی بیسواد. (یادداشت مؤلف )....
-
جستوجو در متن
-
powerlessly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیسواد
-
dissonate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیسواد
-
bescoured
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیسواد
-
ناآموخته
واژگان مترادف و متضاد
امی، بیسواد، عامی ≠ ملا
-
میرزاقلمدانی
لغتنامه دهخدا
میرزاقلمدانی . [ ق َ ل َ ] (ص نسبی مرکب ) در تداول عامه بیسواد: میرزاقلمدانی است ؛ بیسواد است یا نویسنده ٔ بیسوادی است . (از امثال و حکم دهخدا).
-
درسناخوانده
واژگان مترادف و متضاد
امی، بیسواد، مکتبندیده ≠ باسواد، ملا
-
عوام
واژگان مترادف و متضاد
بیسواد، توده، خلق، عامی، عوامالناس، مردم ≠ خواص
-
عامی
واژگان مترادف و متضاد
بیسواد، جاهل، عوام، ناآموخته، نادان ≠ عارف
-
بامعلومات
واژگان مترادف و متضاد
باسواد، پر، دانا ≠ بیسواد، بیمایه، بیمعلومات
-
امی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیسواد، درسناخوانده ۲. مادری ≠ باسواد، تحصیلکرده