کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیست یک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیست یک
لغتنامه دهخدا
بیست یک . [ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب )از بیست یکی . یک بیستم . نصف عشر. (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
بیست بیست
لغتنامه دهخدا
بیست بیست . (ق مرکب ) بیستگان . بیست تا بیست تا. به دسته های بیست تائی : دخترکان بیست بیست خفته بهر سوپهلو بنهاده بیست بیست بپهلو.منوچهری .
-
عدد بیست
دیکشنری فارسی به عربی
عشرون
-
کنه بیست
واژهنامه آزاد
نام روستایی قدیمی در استان خراسان
-
twenty four hour chip
مژدک بیستوچهارساعته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← مژدک رونما
-
ژان بیست ودوم
لغتنامه دهخدا
ژان بیست ودوم .[ ن ِ ت ُ دُوْ وُ ] (اِخ ) ژاک دوئز . پاپ مسیحی از 1316 تا 1334 م . در زمان این پاپ الملک الناصر پادشاه مصر که معاصر با ابوسعید بهادر مغول بود در سال 720هَ . ق . جمعی از سرداران خود را امر به هجوم به ارمنستان صغیر و غارت شهر سیس پایتخت...
-
ژان بیست وسوم
لغتنامه دهخدا
ژان بیست وسوم . [ ن ِ ت ُ س ِوْ وُ ] (اِخ ) (بالتازار کسا) پاپ مسیحی . وی در سال 1410 م . به مقام پاپی رسید و در 1415 م . از آن مقام خلع شد و بسال 1419 درگذشت .
-
ژان بیست ویکم
لغتنامه دهخدا
ژان بیست ویکم . [ ن ِ ت ُ ی ِ ک ُ ] (اِخ ) (پیر ژولیانی ) پاپ مسیحی از سال 1276 تا 1277 م . در عهد وی دو تن نماینده از طرف دربار اباقا پادشاه مغول در ایران عازم شهر رم شدند و عیسویان را به پس گرفتن بیت المقدس و فلسطین از دست مسلمین دعوت کردند و از جا...
-
icosahedral symmetry
تقارن بیستوجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ساختار هندسی متقارن برخی ویروسها که به شکل بیستوجهی منتظم است
-
بیست و چهارساعته
فرهنگ فارسی معین
(تُ چِ عَ تِ) [ فا - ع . ] 1 - در تمام مدت شبانه روز. 2 - مجازاً: همیشه ، دائم .
-
بیست و پنج
لغتنامه دهخدا
بیست و پنج . [ ت ُ پ َ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) عدد اصلی مرکب و آن شماره ٔ بعد از بیست وچهار و قبل از بیست وشش است . خمسة و عشرون .
-
بیست و چار
لغتنامه دهخدا
بیست و چار. [ ت ُ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) عدد اصلی مرکب . بیست وچهار. || بیست و چار لحن ؛ از اصطلاحات موسیقی است . (یادداشت مؤلف ) : چنگیی کو درنوازد بیست وچارچون نیابد گوش گردد چنگ وار. مولوی .رجوع به آهنگ شود.
-
بیست و چهار
لغتنامه دهخدا
بیست و چهار. [ ت ُ چ َ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) عدد اصلی مرکب . شماره ٔ بیست به اضافه ٔ چهار. عدد قبل از بیست وپنج و بعد از بیست وسه . اربعة و عشرون : تاجز از بیست وچهارش نبود خانه ٔ نردهمچو در سی ودو خانه ست اساس شترنگ .نجار (لغت فرس اسدی ).
-
بیست و دو
لغتنامه دهخدا
بیست و دو. [ ت ُ دُ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) عدد اصلی مرکب . شماره ٔ بیست به اضافه ٔ دو. عددبعد از بیست ویک و قبل از بیست وسه . اثنان و عشرون .