کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیستی
لغتنامه دهخدا
بیستی . (اِخ ) قریه ای از قریه های ری . (معجم البلدان ).
-
بیستی
لغتنامه دهخدا
بیستی . (ص نسبی ، اِ) یک قسم پول سیاهی که سابقاً در ایران رایج بود و اکنون غیرمعمول است . (ناظم الاطباء). سکه ای است معروف به مقدار بیست درم . (آنندراج ). مسکوک خشن مسینه و بزرگ و آن خمس صد دیناری یعنی بیست دینار و در دوره ٔ فتحعلیشاه و محمدشاه و اوا...
-
بیستی
لغتنامه دهخدا
بیستی . [ ] (ص نسبی ) منسوب است به بیست که قریه ای است از قرای ری بگمان من . (از انساب سمعانی ). و نیز رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 326 شود.
-
بیستی
لهجه و گویش تهرانی
اسکناس بیست تومانی
-
جستوجو در متن
-
حجی
لغتنامه دهخدا
حجی . [ ] (اِخ ) ابن موسی بن احمدبن سعدبن غشم بن غزوان بن علی بن مشرف بن مزکی ، سعدی حسبانی ، معروف به ابو احمد شیخ علاءالدین شافعی . فقیه شام در عصر خویش بود. به سال 721 هَ . ق . بزاد و در قدس تحصیل کرد و در 734 هَ . ق . بشام آمد و از برزالی و جزری ...
-
آک
لغتنامه دهخدا
آک . (اِ) بعض فرهنگ نویسان ما این صورت را آورده و بدان معنی آسیب ، آفت ، عاهت ، عیب ، عار و آهو و زشتی داده اند. و در کلمه ٔ ده آک ، صورتی از ضحّاک نیز می آورند که چون ضحّاک صاحب ده عیب : زشتی ، کوتاهی ، بیدادگری ، بیشرمی ، بسیارخواری ، بدزبانی ، درو...
-
زر
لغتنامه دهخدا
زر. [ زَ / زَرر ] (اِ) طلا را گویند، و آن را به عربی ذهب خوانند. (برهان ) (از شرفنامه ٔ منیری ). اکثر بمعنی طلا و ذهب آید. (غیاث اللغات ). فلزی است زرد و گرانبها و قیمتی و سنگین و از آن نقود زرد می سازند و طلا و تله و تلی نیز گویند و به تازی ذهب نامن...