کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیسار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیسار
/bisār/
معنی
= بیستار
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بهمان، فلان
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیسار
واژگان مترادف و متضاد
بهمان، فلان
-
بیسار
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر، تابع) bisār = بیستار
-
بیسار
فرهنگ فارسی معین
(بِ) ( اِ.) نک بیستار.
-
بیسار
لغتنامه دهخدا
بیسار. (ضمیر مبهم ، از اتباع ) از اتباع فلان است . گویند فلان و بیسار یا فلان فیسار؛ فلان و بهمان . فلان بهمان . باستار. (یادداشت مؤلف ). فلان و فیسار. فلان فیسار.
-
بیسار
لغتنامه دهخدا
بیسار. [ ب َ ] (ع اِ) بیصار. (دزی ج 1 ص 135). رجوع به بیصار شود.
-
واژههای مشابه
-
فلان و بیسار
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ .) [ ع - فا. ] (اِ.) (عا.) نک فلان و بهمان .
-
فلان و بیسار
فرهنگ گنجواژه
1ـ افراد یا اشیاء مبهم و عام 2ـ آلت مردی
-
فلان و بیسار
واژهنامه آزاد
فلان و بهمان اشاره به شخص یا چیز مجهول الهویه
-
واژههای همآوا
-
بیصار
لغتنامه دهخدا
بیصار. [ ب َ ] (ع اِ) بیسار. نوعی باقلای پخته با کره و شیر. || غذایی از ملوخیه و باقلا و گوشت . (از دزی ج 1 ص 135).
-
جستوجو در متن
-
فلان
واژگان مترادف و متضاد
بهمان، بیسار
-
بِهمَدان،بِهمان
لهجه و گویش تهرانی
فلان،بیسار
-
بهمان
واژگان مترادف و متضاد
بیسار، بیستار، فلان