کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرون داد آن را پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بیرون ریختن
لغتنامه دهخدا
بیرون ریختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) از چیزی بدر ریختن . (از آنندراج ) : آرزوئی در گره بستم دُرِ یکتا شدم حسرتی از دیده بیرون ریختم دریا شدم .بیدل .
-
بیرون زهیدن
لغتنامه دهخدا
بیرون زهیدن . [ زِ دَ ] (مص مرکب ) به خارج تراویدن . تراوش کردن بخارج . پس دادن . رجوع به زهیدن شود.
-
بیرون سریدن
لغتنامه دهخدا
بیرون سریدن . [ س ُ دَ ] (مص مرکب )به خارج سر خوردن . رجوع به سریدن و سر خوردن شود.
-
بیرون شتافتن
لغتنامه دهخدا
بیرون شتافتن . [ ش ِ ت َ ] (مص مرکب ) به خارج رفتن . به خارج آمدن با شتاب . رجوع به شتافتن شود.
-
بیرون انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
ارجاع , اطرد , اقذف , تغوط
-
بیرون پراندن
دیکشنری فارسی به عربی
بصاق
-
بیرون شهر
دیکشنری فارسی به عربی
بلاد
-
زبان بیرون
دیکشنری فارسی به عربی
تدل
-
بیرون افتادن
دیکشنری فارسی به عربی
تدل
-
بیرون بردن
دیکشنری فارسی به عربی
تصدير ، اِخْلاءٌ
-
بیرون کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
استدع , انتزع , سحب , مقتطف
-
بیرون کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اطرد , تبادل , صراف , نار
-
بیرون اندازی
دیکشنری فارسی به عربی
نتوء
-
بیرون امدگی
دیکشنری فارسی به عربی
نتوء
-
برون (بیرون)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bar طاری: bar طامه ای: bar طرقی: bar کشه ای: bar نطنزی: bar