کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیرن
/biron/
معنی
= بیرون
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیرن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ بیرون] [قدیمی] biron = بیرون
-
بیرن
لغتنامه دهخدا
بیرن . [ رُ ] (اِ، ق ) مخفف بیرون است که نقیض اندرون باشد. (برهان )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). مخفف بیرون است چنانکه اندر مخفف اندرون است . (انجمن آرا). برون : ای مظفرشاه اگرچه تو نیارایی بجنگ از پی آرایش این جیش مظفر بیرن آر. عسجدی (از لغت فرس اسدی )...
-
جستوجو در متن
-
bairn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیرن، بچه
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) خوارزمی . در ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 47 ببعد آمده است که : احمد خوارزمی از جمله ٔ خواص حضرت نوح بن منصور سامانی بود و هر سال حملی بردست او بکعبه ٔ معظم ومدینه ٔ مکرم فرستادی تا بر اشراف حرمین و فقراء و مستحقان صرف کردی و بمصاب ا...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بناکتی (امیر...). خوندمیر (در دستور الوزراء ص 263) آرد: وزیر قوبلاقاآن بن تولی خان بن هولاکوخان بود و در تقویت اهل اسلام و تمشیت مهام امت حضرت خیرالانام سعی و اهتمام تمام مینمود. در روضةالصفا مسطور است که قوبلاقاآن زمام امور و...