کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیرم
/beyram/
معنی
نوعی پارچۀ نخی نازک: ◻︎ به تیر با سپر کرگ و مغفر پولاد / همان کند که به سوزن کنند با بیرم (فرخی: ۲۳۱).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] beyram نوعی پارچۀ نخی نازک: ◻︎ به تیر با سپر کرگ و مغفر پولاد / همان کند که به سوزن کنند با بیرم (فرخی: ۲۳۱).
-
بیرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بارم› [قدیمی] beyram = دیلم۱
-
بیرم
فرهنگ فارسی معین
(بِ یا بَ یا رَ) ( اِ.) پارچة نخی نازک .
-
بیرم
لغتنامه دهخدا
بیرم . [ ب َ / ب ِ رَ ] (اِ) نوعی از پارچه ٔ ریسمانی باشد شبیه به مثقالی عراق . لیکن از او باریکتر و نازکتر است . (برهان ). نوعی از پارچه ٔ ریسمانی باشد که شبیه بود بمثقال [بمثقالی ] و از او باریکتر و لطیف تر شود. (از رشیدی ) (از جهانگیری ) (از انجمن...
-
بیرم
لغتنامه دهخدا
بیرم . [ ب َ / ب ِ رَ ] (ع اِ) برما. برمای درودگران مخصوصاً. معرب از برمای فارسی . (منتهی الارب ). مأخوذ از برمای فارسی و بمعنی برما و خصوصاً برمای درودگران . (ناظم الاطباء). فارسی معرب و بعضی آنرا به برمای نجار اختصاص داده اند و بیرم در فارسی بتفخی...
-
بیرم
لغتنامه دهخدا
بیرم . [ ب َ رَ ] (اِخ ) بیرام . نام مؤسس فرقه ٔ دراویش بیرمیة است . وی در سال 833 هَ . ق . / 1429 یا 1430 م . درگذشت و قبر او مجاور کتیبه های معروف آنکارا واقع است . (از دایرة المعارف اسلامی ). رجوع به بیرام شود.
-
بیرم
لغتنامه دهخدا
بیرم . [ ب َ رَ ] (اِخ ) نام او مصطفی بک فرزند بیرم تونسی خامس . قاضی دادگاه مختلط در قاهره . او راست تاریخ الازهر. (از معجم المطبوعات ).
-
بیرم
لغتنامه دهخدا
بیرم . [ ب َ رَ ] (ترکی ، اِ) بیرام . بایرام . عید و جشن . (غیاث اللغات ). نام دو عید از بزرگترین اعیاد مسلمانان ، عید فطر و عید اضحی و اول را کوچک بیرامی (عید کوچک ) یا شکر بیرامی (عید حلوا) و دوم را بیوک بیرام (عید بزرگ ) یا بریان بیرامی میخوانند. ...
-
بیرم
لغتنامه دهخدا
بیرم . [ رَ ] (اِخ ) دهی است مرکز دهستان بیرم که در بخش گاوبندی شهرستان لار واقع است و دارای 2675 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
بیرم
لغتنامه دهخدا
بیرم . [ رَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای سه گانه ٔ بخش گاوبندی که در شهرستان لار واقع است این دهستان از 31 پارچه آبادی تشکیل شده و قراء مهم آن عبارتند از: بالاده ، آبکنه ، ده کهنه ، ملائی نعمه ، شیخ عامر، جوزقدان . جمعیت دهستان در حدود 7000 تن است ....
-
واژههای مشابه
-
علی بیرم
لغتنامه دهخدا
علی بیرم . [ ع َ ی ِ ب َ رَ ] (اِخ ) ابن حسن بن صدقه ٔ مصری الاصل یمانی حنفی ، مشهور به امام بیرم پاشا. محدث بود. او راست : ادراک الحقیقه فی تخریج أحادیث الطریقة المحمدیة، که در سال 1050 هَ . ق .از تألیف آن فراغت یافت . (از معجم المؤلفین بنقل از ک...
-
بیرم تونسی
لغتنامه دهخدا
بیرم تونسی . [ ب َ رَ م ِ ن ِ / ن ُ ] (اِخ ) (... اول ) (1130 - 1314 هَ . ق .) محمدبن حسام ، از تبار بیرم فرمانده عثمانی است که در سال 981 هَ . ق . بفرماندهی سنان پاشا به تونس آمد. از این خاندان عده ٔ بسیاری از اهل فضل و دانش برخاسته اند. محمدبیرم او...
-
بیرم ثالث
لغتنامه دهخدا
بیرم ثالث . [ ب َ رَ م ِ ل ِ ] (اِخ ) محمد بیرم ثالث از خاندان بیرم تونس متولد 1201هَ .ق . وی در سال 1229 هَ . ق . به سمت مفتی و شیخ الاسلامی و در سال 1247 هَ . ق . به نقیب الاشرافی منصوب شد و در 1259 هَ . ق . درگذشت . (از معجم المطبوعات ).
-
بیرم ثانی
لغتنامه دهخدا
بیرم ثانی . [ ب َ رَ م ِ ] (اِخ ) محمد بیرم ثانی از خاندان بیرم تونس متولد در 16 ذی القعده 1166 هَ . ق . وی در سال 1193 بسمت قضا و در سال 1206 به نقیب الاشرافی و مفتی و در سال 1215 به شیخ الاسلامی منصوب گردید و در16 ربیعالاول 1216 هَ . ق . درگذشت . ا...