کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرحمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیرحمت
لغتنامه دهخدا
بیرحمت . [ رَ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + رحمت ) که بخشایش ندارد. || بیرحم . بی شفقت . نامهربان : این سعدالدین بیرحمتی بود ناجوانمردی . (المضاف الی بدایع الازمان ص 45).بیرحمتم اینچنین چه ماندی ارحم ترحم مگر نخواندی . مولوی .رجوع به رحمت شود.
-
جستوجو در متن
-
بیرحمتی
لغتنامه دهخدا
بیرحمتی . [ رَ م َ ] (حامص مرکب ) حالت بیرحمت . کیفیت و چگونگی بیرحمت . بیرحمی . سنگدلی . قساوت قلب : و از جمله ٔ بیرحمتی و سخت دلی او یکی آن بود... که ... پرسید که عدد محبوسان چند است . فرمود که همه را بباید کشتن سی و شش هزار تن برآمد. (فارسنامه ٔ ا...
-
صندوق ساعت
لغتنامه دهخدا
صندوق ساعت . [ ص َ ق ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام آلتی از آلات ساعت . (مفاتیح العلوم ). جعبه ای که دستگاه ساعت در آن قرار دارد و آن از فلز است یا چوب : درین صندوق ساعت عمرها این دهر بیرحمت چو ماهارند بر اشتر بدین گردنده پنگانها.ناصرخسرو.
-
خیره کش
لغتنامه دهخدا
خیره کش . [ رَ / رِ ک ُ ] (نف مرکب ) بی باک . ظالم . آنکه بدون جهة و سبب و تقریب و بابیرحمی مردم کشد. ضعیف کش . بی نواکش . آزارکننده ٔ مردم . (از ناظم الاطباء) : خیره کشا بدمنشا ظالمااین همه نیکان مکش و بد مکن . خاقانی .این خیره کشی ست مارسیرت و آن ز...
-
ترش
لغتنامه دهخدا
ترش . [ ت ُ/ ت ُ رُ ] (ص ) مزه ٔ معروف که بعربی حامض گویند. (غیاث اللغات ). طعم معروف . (آنندراج ). حامض و هر چیز که حموضت داشته باشد و دارای مزه ٔ نامطبوع بود. (ناظم الاطباء). محمد معین در حاشیه ٔ برهان آرد:... پهلوی ترش ، کردی ترش ، بلوچی ترشپ ، تر...
-
پنگان
لغتنامه دهخدا
پنگان . [ پ َ ] (اِ) طاسی باشد از مس و امثال آن که در بن آن سوراخ تنگی کنند بقدر زمانی معین یعنی چون آن طاس را بر روی آب ایستاده نهند بقدر آن زمان معین پر شود و به ته آب نشیند و بیشتر آب یاران و مزارعان دارند چه آن را در تقسیم در میان تغار آبی نهند ب...