کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیراه گردانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیراه گردانیدن
لغتنامه دهخدا
بیراه گردانیدن . [ گ َ دَ ] (مص مرکب ) اضلال . (تاج المصادر بیهقی ). تضلیل . (دهار). بیراه کردن . از راه بگردانیدن . از راه بیرون بردن .
-
واژههای مشابه
-
بیراه، بیراه
واژگان مترادف و متضاد
۱. چرت، یاوه، نامربوط، بیربط ۲. کجرو، منحرف، ضال، گمراه ≠ براه، سربهراه ۳. بیانصاف ۴. بیتناسب، ناهماهنگ
-
بیراه شوا
لغتنامه دهخدا
بیراه شوا. [ ش َ ] (حامص مرکب ) دوره گردی . آوارگی . (ناظم الاطباء). این لغت با معنی فوق و بهمین صورت در ناظم الاطباء آمده است اما جای دیگر دیده نشد، شاید «بیراه شوی » باشد.
-
بیراه گفتن
لهجه و گویش تهرانی
نامربوط گفتن
-
بد و بیراه
لغتنامه دهخدا
بد و بیراه . [ ب َ دُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) کلام زشت . ناسزا.- بد و بیراه گفتن ؛ فحش دادن و متلک گفتن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
بد و بیراه
لهجه و گویش تهرانی
فحش
-
راه و بیراه
لهجه و گویش تهرانی
پیاپی ،مکرر،گهگاه
-
بد و بیراه
فرهنگ گنجواژه
فحش، ناسزا.
-
راه و بیراه
فرهنگ گنجواژه
تمام مسیرها، هر دقیقه، مرتباً.
-
بد و بیراه و بدنامی.
لهجه و گویش تهرانی
نام بد
-
نامربوط و بد و بیراه
فرهنگ گنجواژه
ناسزا.
-
جستوجو در متن
-
اغوا کردن
لغتنامه دهخدا
اغوا کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گمراه کردن . بیراه گردانیدن . بضلالت انداختن . رجوع به اغوا شود.
-
اتراف
لغتنامه دهخدا
اتراف . [ اِ ] (ع مص ) اصرار بر نافرمانی کردن . (منتهی الارب ). || در نعمت فیریده گردانیدن . در نعمت دَنَه گرفته گردانیدن . (زوزنی ). نعمت دادن کسی را چندانکه بغلبه ٔ نشاط انجامد. دنه گرفتن در نعمت . گمراه کردن نعمت کسی را. بیراه کردن نعمت کسی را. ها...