کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بیرم
لغتنامه دهخدا
بیرم . [ ب َ رَ ] (ترکی ، اِ) بیرام . بایرام . عید و جشن . (غیاث اللغات ). نام دو عید از بزرگترین اعیاد مسلمانان ، عید فطر و عید اضحی و اول را کوچک بیرامی (عید کوچک ) یا شکر بیرامی (عید حلوا) و دوم را بیوک بیرام (عید بزرگ ) یا بریان بیرامی میخوانند. ...
-
بیرم خان
لغتنامه دهخدا
بیرم خان . [ ب َ رَ ] (اِخ ) رجوع به بیرام خان شود.
-
بیرم
لغتنامه دهخدا
بیرم . [ ب َ رَ ] (اِخ ) بیرام . نام مؤسس فرقه ٔ دراویش بیرمیة است . وی در سال 833 هَ . ق . / 1429 یا 1430 م . درگذشت و قبر او مجاور کتیبه های معروف آنکارا واقع است . (از دایرة المعارف اسلامی ). رجوع به بیرام شود.
-
لطف ا
لغتنامه دهخدا
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (شیخ ...) از خلفای حاجی بیرام ولی . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
بیرم خواجه
لغتنامه دهخدا
بیرم خواجه . [ ب َ رَ خوا / خا ج َ ] (اِخ ) رجوع به بیرام خواجه و تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 3 ص 435 شود.
-
بیرمیة
لغتنامه دهخدا
بیرمیة. [ ب َ رَ می ی َ ] (اِخ ) فرقه ای منسوب به بیرم و آن یکی از فرقه های دراویش در آنکارا است که بیرم آن را تشکیل داد. این فرقه شعبه ای از نقشبندیه است و در استانبول تأسیساتی دارد. (از دائرة المعارف اسلامی ). رجوع به بیرام شود.
-
بیرم علیخان
لغتنامه دهخدا
بیرم علیخان . [ ب َ رَ ع َ ] (اِخ ) بیرام علیخان . حاکم مرو (1197-1200 هَ . ق . / 1782-1873 م .). پدر او از قبیله ٔ عزالدین لو از خاندان قاجار بوده است که در زمان شاه عباس اول در مرو حکومت میکرده اند. مادرش از قبیله ٔ سلرترکمان بود. بیرم علی خان در ت...
-
خان خانان
لغتنامه دهخدا
خان خانان . [ ن ِ ] (اِخ ) محمدرحیم خان بن بیرام خان قرامانلو. پدر او با همایون پادشاه در عصر شاه طهماسب بهند رفت و در آنجا خان خانان متولد شد. نصرآبادی از او نام برده و گفته است که منشآت شیخ ابوالفضل و تاریخ اکبری دو دلیل بر فضل این مردند و نیز ابوا...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بییجان . او راست : عجائب المخلوقات ترکی که آنرادر شهر کالی پولی در تاریخ فتح قسطنطنیه نوشته و گفته است که آن ترجمه ٔ کتابی است عربی بهمت شیخ خویش حاج بیرام . (کشف الظنون ). و رجوع به احمد بیجان شود.
-
یحیی افندی
لغتنامه دهخدا
یحیی افندی . [ ی َح ْ یا اَ ف َ ] (اِخ ) ابن زکریابن بیرام ، شیخ الاسلام و مفتی در ارومیه در روزگار خود و ترک نژادی معرب بود. در استانبول به سال 999 هَ .ق . به دنیا آمد و در آنجا بزرگ شد و به حکومت مصر وبروسة و ادرنه و استانبول رسید و به سال 1053 هَ ...
-
صادق سمرقندی
لغتنامه دهخدا
صادق سمرقندی . [ دِ ق ِ س َ م َق َ ] (اِخ ) وی از مردم سمرقند و از احفاد شمس الائمه ٔحلوانی و از شاگردان احمد جندی و از مشاهیر علما و فضلاست . پس از عزیمت به حجاز و ادای فریضه ٔ حج به هندوستان رفت و به خواهش سپهسالار بیرام خان در لاهور اقامت جست و به...
-
بابایوسف
لغتنامه دهخدا
بابایوسف . [ س ُ ] (اِخ ) از بزرگان و اصلش از سفری حصار است و بسال 918 هَ . ق . (1512 م .) درگذشت . سلطان بایزید را بدو اخلاص و اعتمادی بود، در ضمن انجام وظیفه ٔ حج و در موقعی که بحجاز رفته بود عصای حضرت پیغمبر (ص ) را از روضه ٔ مطهره گرفت و بسه قسمت...
-
صارم کرد
لغتنامه دهخدا
صارم کرد. [ رِ م ِ ک ُ ] (اِخ ) وی از مردم کردستان است که بر شاه اسماعیل صفوی طغیان کرد. خوندمیر گوید: در پاییز سال 912 هَ . ق . شاه را خبر دادند که صارم با جمعی از دزدان به راهزنی و تاراج دست زده اند. شاه اسماعیل بسوی او روی آورد و صارم مقاومت نتوان...
-
بیران
لغتنامه دهخدا
بیران . (ص ، اِ) ویران که نقیض آباد باشد. (از برهان ). بیرام . بیرانه . (از غیاث ). ویران . (رشیدی ). ویران . ویرانه . (انجمن آرا) : (زحل دلالت دارد بر)... راههای بیران ... (التفهیم بیرونی ). و از جزیره های آباد و بیران هزار و سیصد و هفتاد جزیره است ...
-
قراقوینلو
لغتنامه دهخدا
قراقوینلو. [ ق َ ق ُ ی ُ ] (اِخ ) یکی از طوایف ترکمانان که نیمه ٔ قرن هشتم هجری در آذربایجان و غیره صاحب قدرت شدند (780 - 774هَ . ق .). (طبقات سلاطین اسلام 226). ترکمانان از طوایفی بودند که هنگام حمله ٔ مغول مساکن خود را در حوالی دریاچه ٔ خوارزم (آرا...