کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بید تبری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سرخ بید
لغتنامه دهخدا
سرخ بید. [ س ُ ] (اِ مرکب ) نوعی از درخت بید است . (برهان ) (آنندراج ). نوعی از هفده بید است . (غیاث ) (شرفنامه ). بعضی گویند بید موله است که بید مجنون باشد. (برهان ). خلاف . (محمودبن عمر). در فلات بسیار است و برای سبدبافی بسیار شایسته است . (جنگل شن...
-
سوخته بید
لغتنامه دهخدا
سوخته بید. [ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) زغال بید که در پالودن بکار بوده : سوخته بید و باده بین رومی و هندویی بهم عشرت زنگیانه را برگ و نوای تازه بین . خاقانی (دیوان چ سجادی ص 458).رجوع به سوخته شود.
-
سیاه بید
لغتنامه دهخدا
سیاه بید. (اِ مرکب ) نام نوعی از بید. (برهان ). این بید در ایران بخصوص در اراضی خشک و استپی است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
شش بید
لغتنامه دهخدا
شش بید. [ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ولدبیگی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان . محصول آنجا غلات و لبنیات و حبوب وتوتون و سکنه ٔ آن 500 تن و آب آن از چشمه های متعدد است . ساکنان آن از طایفه ٔ ولدبیگی در دو محل نزدیک به هم واقع شده اند. (از فرهنگ جغرافیایی ...
-
قلعه بید
لغتنامه دهخدا
قلعه بید. [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از بخش نصرت آباد شهرستان زاهدان ، واقع در 31هزارگزی جنوب خاوری نصرت آباد و 18هزارگزی شوسه ٔ زاهدان به خاش . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریایی . سکنه ٔ آن 558 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات...
-
قنات بید
لغتنامه دهخدا
قنات بید. [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هنزا بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقع در 6هزارگزی باختر ساردوئیه و 3 هزارگزی باختر راه مالرو ساردوئیه به بافت . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 203 تن است . آب آن از قنات و محصو...
-
قنات بید
لغتنامه دهخدا
قنات بید. [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقع در 12 هزارگزی جنوب باختری ساردوئیه و 4 هزارگزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 58 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غ...
-
له بید
لغتنامه دهخدا
له بید. [ ل َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دهدز شهرستان اهواز واقع در 12000گزی شمال خاوری دهدز. دارای 45 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
لای بید
لغتنامه دهخدا
لای بید. (اِخ ) دهی ازدهستان مرکزی است . بخش میمه شهرستان کاشان . واقع در48 هزارگزی باختر میمه و 36 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ اصفهان به قم . کوهستانی و سردسیر. دارای 450 سکنه آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و انگور و بادام و زردآلو و لبنیات ، شغل اهال...
-
مزرعه بید
لغتنامه دهخدا
مزرعه بید. [ م َ رَ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلگه ٔ افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان . 6/5هزارگزی جنوب غربی راه اسدآباد به کنگاور، در جلگه سردسیر واقع و دارای 647 تن سکنه است . آبش از قنات و چشمه ، محصولش غلات ، انگور، صیفی ، توتون ، لبنیات ، شغ...
-
مشک بید
لغتنامه دهخدا
مشک بید. [ م ُ / م ِ ] (اِ مرکب ) بیدمشک . (برهان ) (ناظم الاطباء). نوعی از هفده انواع بید که گل آن خوشبوی باشدآنچه بعضی شاعران مشک بید بمعنی چوب سیاه گفته اند، آن چوب درخت دیگر است سیاه رنگ و راست قامت که از آن قلمهای کتابت میسازند. (غیاث ) (آنندراج...
-
مله بید
لغتنامه دهخدا
مله بید. [ م ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
بان بید
لغتنامه دهخدا
بان بید. (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 37 هزارگزی شمال باختر گهواره و 3 هزارگزی آئینه وند واقع است . ناحیه ایست کوهستانی سردسیر و دارای 150 تن سکنه می باشد. آب آنجا از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات دیم و لبنیات و شغ...
-
باغ بید
لغتنامه دهخدا
باغ بید. (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد که در 24 هزارگزی شمال باختر نیر و در 20 هزارگزی شمال جاده ٔ نیر به ابرقو واقع است . ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و 596 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات...
-
پده بید
لغتنامه دهخدا
پده بید. [ ] (اِخ ) قریه ای است در مشرق مروست .