کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیدگیاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیدگیاه
/bidgiyāh/
معنی
= مَرغ
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیدگیاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بیدگیا› (زیستشناسی) bidgiyāh = مَرغ
-
واژههای همآوا
-
بید گیاه
لغتنامه دهخدا
بید گیاه . (اِ مرکب ) بیدگیا. رجوع به گیا و گیاه شود.
-
جستوجو در متن
-
بخیل
لغتنامه دهخدا
بخیل . [ ب َ ] (اِ) بخیر. بیدگیاه . (ناظم الاطباء). بیدگیا. حرشف . کنگر. (از برهان قاطع) (از هفت قلزم ). و رجوع به بخیر و حرشف و کنگر شود.
-
مرغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) marq ۱. چمن؛ سبزه.۲. گیاهی پایا و خودرو با برگهای باریک و دراز و ساقۀ زیرزمینی گرهدار که از هر گره آن ریشههایی کوچک در زمین فرومیرود و به سرعت در زمین پخش میشود؛ فریز؛ فرزد؛ بیدگیاه.
-
بیدگیا
لغتنامه دهخدا
بیدگیا. (اِ مرکب ) بیدگیاه . نوعی از حرشف است که کنگر باشد سرد و خشک است در اول ، جراحتهای تازه را نافع باشد. (برهان ) (هفت قلزم ). نوعی از حرشف است که خارهای آنرا زده بپزند و بخورند. (انجمن آرا). مرغ . چمن . فریز. فرزد. بجم . پریز. ثئیل . (یادداشت م...
-
مرغ
لغتنامه دهخدا
مرغ . [ م َ ] (اِ) فریز است و آن نوعی ازسبزه باشد که حیوانات چرنده آن را به رغبت تمام خورند و آن زیاده از نیم شبر از زمین بلند نشود. و بغایت سبز و خرم و درهم روئیده باشد. (برهان ). نوعی از گیاه که به انبوهی روید بغایت سبز و نازک باشد و به هندی دوب گو...
-
نجم
لغتنامه دهخدا
نجم . [ ن َ ] (ع اِ) ستاره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (السامی ) (برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (دستوراللغة) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). کوکب . (اقرب الموارد) (المنجد). اختر. ج ، اَنجُم ، انجام ، نجوم ، نُجُم : همچو من در میان خلق ضعیف در میان نجوم نج...