کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیدل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیدل
/bidel/
معنی
۱. ترسو.
۲. دلتنگ؛ افسرده.
۳. دلداده؛ دلباخته؛ عاشق؛ شیدا.
۴. بیصبر؛ بیقرار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
swain
-
جستوجوی دقیق
-
بیدل
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi del) (در قدیم) (به مجاز) دل داده ، عاشق ؛ (در اعلام) ابوالمعالی میرزا عبدالقادر بن عبدالخالق شاعر قرنِ دوازدهم هجری قمری .
-
بیدل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] bidel ۱. ترسو.۲. دلتنگ؛ افسرده.۳. دلداده؛ دلباخته؛ عاشق؛ شیدا.۴. بیصبر؛ بیقرار.
-
بیدل
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مر.) 1 - آزرده . 2 - عاشق ، دلداده .
-
بیدل
لغتنامه دهخدا
بیدل . (اِخ ) جان . (1615-1662 م .) مؤسس اونیتاریانیسم در انگلستان . در نتیجه ٔ مطالعات کتاب مقدس ، اعتقادش از تثلیث سلب شد و عقیده ٔ خود را در دوازده دلیل مستخرج از کتاب مقدس نوشت اما بسبب نشر این مقاله بزندان افتادو از آن ببعد نیز مکرر محبوس و چند...
-
بیدل
لغتنامه دهخدا
بیدل . [ دِ ] (اِخ ) ابوالمعالی میرزا عبدالقادربن عبدالخالق ارلاس (یا برلاس ). متخلص به بیدل متولد 1054 هَ . ق . (1644م .) در اکبرآباد هند و متوفی ماه صفر سال 1133 هَ . ق . (1720 م . روز 5 دسامبر) در عظیم آباد و بقولی در دهلی . شاعر پارسی گوی هندی اس...
-
بیدل
لغتنامه دهخدا
بیدل . [ دِ ] (ص مرکب ) (از: بی + دل ) که دل ندارد. (یادداشت مؤلف ). دل از کف داده :بت من جانور آمد شمنش بیدل و جان منم او را شمن و خانه ٔ من فرخارست . بوالمعشر.بدانی گر چو من بیدل بمانی فغان از من بگیتی بیش خوانی ... (ویس و رامین ).گفتم که مکن میر ...
-
واژههای مشابه
-
بیدل، بیدل
واژگان مترادف و متضاد
۱. دلباخته، دلداده، شیدا، دلرمیده، شیفته، ، رمیدهدل، مفتون، عاشق ≠ دلدار، دلبر ۲. آزرده ۳. افسرده، دلتنگ ≠ پرنشاط ۴. ترسو، جبون، کمدل ≠ دلیر، پردل
-
بیدل شیرازی
لغتنامه دهخدا
بیدل شیرازی . [ دِ ل ِ ] (اِخ ) شهرت سید میرزا محمدرحیم ملقب به فخرالدوله متخلص به بیدل شاعر و طبیب ایرانی . ندیم و طبیب فتحعلیشاه قاجار (سلطنتش 1212 تا 1250 هَ . ق .) متوفی در شیراز. پدرش میرزا سید محمد طبیب اصفهانی بود و به درخواست کریم خان زند در ...
-
بیدل کرمانشاهی
لغتنامه دهخدا
بیدل کرمانشاهی . [ دِ ل ِ ک ِ ] (اِخ ) محمدبن میرزا علی محمد اصلش از چلاب مازندران و از بنی اعمام میرزا علیقلی متخلص به اقبال . در ایام کودکی پدرش او را برای تحصیل علوم عربی و ادبی به کرمانشاه برد بعد از پدر بمنصب سررشته داری و مباشری آتشخانه و نظام ...
-
بیدل نیشابوری
لغتنامه دهخدا
بیدل نیشابوری . [ دِ ل ِ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) مؤلف مجمع الفصحاء نویسد: از نجبای نیشابور و نام او محمدامین بیک بوده است و طبع شعر داشته . (از مجمع الفصحاء ج 2 ص 82).
-
بیدل و حیران
فرهنگ گنجواژه
سرگشته.
-
جستوجو در متن
-
boodleize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیدل کردن
-
buddle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیدل