کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیدانة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیدانة
لغتنامه دهخدا
بیدانة. [ ب َ ن َ ] (ع اِ) ماده خر وحشی یا خرکره ٔ ماده ٔ وحشی . ج ، بیدانات . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ماده خر و حمار وحشی و بنا بر قولی آنکه در بیابان سکونت نماید. (از تاج العروس ). ج ، بیدانات .
-
واژههای مشابه
-
بیدانه
واژگان مترادف و متضاد
بیهسته
-
بیدانه
لغتنامه دهخدا
بیدانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) میوه که تخم نداشته باشد چون انگور و انار و امثال آن . (آنندراج ). بی خسته و بی تخم . کم تخم و کم خسته . (ناظم الاطباء). که دانه و هسته ندارد. که استخوان ندارد. بی تخم . بی استخوان . بی هسته چنانکه انگور بیدانه انجیر ب...
-
بیدانه
لهجه و گویش تهرانی
نوعی انگور
-
زبیب بیدانه
لغتنامه دهخدا
زبیب بیدانه . [ زَ بی ب ِ بی ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) نوع بیدانه ٔ زبیب را کشمش نامند. صاحب تحفه آرد: کشمش اسم فارسی زبیب بیدانه است و مویز نیز گویند و بهترین آن سبز بالیده است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن : کشمش ). مؤلف مخزن الادویه (پس از این که...
-
کشمش بیدانه
دیکشنری فارسی به عربی
کشمش
-
جستوجو در متن
-
بیدانات
لغتنامه دهخدا
بیدانات . [ ب َ ] (ع اِ)ج ِ بَیْدانَة. (منتهی الارب ). رجوع به بیدانة شود.
-
bull pine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاج بیدانه
-
quince bush
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوش بیدانه
-
pond pine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاج بیدانه
-
کشمش
دیکشنری عربی به فارسی
کشمش بيدانه , مويز
-
currants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موی سرخ، کشمش بیدانه، مویز، دانه
-
currant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت فرنگی، کشمش بیدانه، مویز، دانه