کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیدارى وجدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیدارى وجدان
دیکشنری فارسی به عربی
صحوة الضمير
-
واژههای مشابه
-
بیداری
واژگان مترادف و متضاد
۱. سمر، یقظت، یقظه ۲. آگاهی، انتباه، هوشیاری ۳. رستاخیز، نهضت ≠ غفلت
-
بیداری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bidāri ۱. بیدار بودن.۲. [مجاز] هوشیار بودن.
-
بیداری
لغتنامه دهخدا
بیداری . (حامص ) مقابل سهرو بی خوابی . (از ناظم الاطباء). یقظه مقابل خواب و نوم ، سهد. سهاد. یاد. (یادداشت مؤلف ) : حالی است که روح نفسانی اندر آن حال آلتها و حس و حرکت را کار فرماید تا مردم بقصد و اختیار خویش حرکتها میکند و از محسوسات خبر می یابد. ...
-
بیداری
دیکشنری فارسی به عربی
انهض , صحوة
-
بیداری کشیدن
لغتنامه دهخدا
بیداری کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) بخواب نرفتن . خوابیدن نتوانستن .
-
خواب و بیداری
لهجه و گویش تهرانی
بهر
-
خواب و بیداری
فرهنگ گنجواژه
حالت نیمه هوشیار.
-
بیداری از خواب و خیال
دیکشنری فارسی به عربی
خذلان
-
جستوجو در متن
-
صحوة الضمير
دیکشنری عربی به فارسی
بيدارى وجدان
-
خودجوش
واژهنامه آزاد
این تعبیر در موردی به کار می رود که شخصی یا گروهی از سر خیرخواهی و دلسوزی و بدون اینکه منتظر دستور یا اشاره کسی باشند، کار نیک و مفیدی را انجام دهند. این گونه کارها معمولاً بدون توقع پاداش مادی و از روی وظیفه شناسی و بیداری وجدان صورت می گیرد.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن المفلح الطرابلسی الشامی ، مکنی به ابن منیر. در سنه ٔ 473 هَ .ق . در طرابلس که از بلاد شام است تولد یافته و بنام جدش که احمدبن مفلح بوده است نامیده شده و در همان بلد نشو و نما یافته و بتأییدات یزدانی بسعادت تحصیل علوم و تک...