کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیحیایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیحیایی
مترادف و متضاد
بیچشمورویی، بیشرمی، دریدگی، گستاخی، وقاحت ≠ حجب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیحیایی
واژگان مترادف و متضاد
بیچشمورویی، بیشرمی، دریدگی، گستاخی، وقاحت ≠ حجب
-
بیحیایی
لغتنامه دهخدا
بیحیایی . [ ح َ ] (حامص مرکب ) جسارت و پررویی و گستاخی و بی شرمی و بی ادبی . (ناظم الاطباء). وقاحت . سخت رویی . سترگی . شوخی . پررویی . (یادداشت بخط مؤلف ) : دوم پرده بیحیایی متن که خود میدرد پرده ٔ خویشتن .سعدی .
-
جستوجو در متن
-
بیآزرمی
واژگان مترادف و متضاد
بیحیایی، بیشرمی، گستاخی ≠ حجب، حیا
-
لودگی
واژگان مترادف و متضاد
بیحیایی، ریشخند، شوخی، شوخی، مزاح، مسخرگی
-
پررویی
واژگان مترادف و متضاد
بیحیایی، بیشرمی، دریدگی، گستاخی، وقاحت ≠ حجب، کمرویی
-
وقاحت
واژگان مترادف و متضاد
بیحیایی، بیشرمی، پررویی، جسارت، دریدگی ≠ کمرویی
-
گستاخی
واژگان مترادف و متضاد
بیباکی، بیپروایی، بیحیایی، بیشرمی، پررویی، جراءت، جسارت، شوخی، وقاحت
-
بیشرمی
واژگان مترادف و متضاد
بیآزرمی، بیحیایی، پررویی، دریدگی، گستاخی، وقاحت ≠ حجب، حیا
-
سفیدچشمی
لغتنامه دهخدا
سفیدچشمی . [ س َ / س ِ چ َ ] (حامص مرکب ) بیحیایی و سماجت . (آنندراج ) (غیاث ).
-
بیعاری
واژگان مترادف و متضاد
۱. تنآسایی، تنبلی، تنپروری، کاهلی ۲. بیآزرمی، بیحیایی، بیشرمی ۳. بیحمیتی، بیغیرتی، لشبازی
-
خشتک سرکشیدن
لغتنامه دهخدا
خشتک سرکشیدن . [ خ ِ ت َ س َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) در نزاع بسیار بیحیایی کردن .جار و جنجال بسیار راه انداختن . هنگامه بپا کردن .
-
سپیدچشمی
لغتنامه دهخدا
سپیدچشمی . [ س َ / س ِ چ َ / چ ِ ] (حامص مرکب ) زشتی . بیحیایی و سماجت . (آنندراج ) : علاج حرص قلمزن برشوه نتوان کردسپیدچشمی نرگس به توتیا نرود. محسن تأثیر (از آنندراج ).و رجوع به سفیدچشم و سفیدچشمی شود.
-
شوخی
واژگان مترادف و متضاد
۱. استهزا، بذله، جوک، خوشمزگی، دعابه، ریشخند، لاغ، لطیفه، لودگی، لودگی، متلک، مداعبت، مزاح، مسخرگی، مسخره، مطایبه، هزل ۲. بیحیایی، بیشرمی، گستاخی ۳. ظرافت، قذرات، لافی، لطیفه، ملاعبت ≠ جدی
-
شطاحی
لغتنامه دهخدا
شطاحی . [ ش َطْ طا ](حامص ) بیشرمی و گستاخی و بی ادبی و شوخی . (ناظم الاطباء). بیحیایی و شوخی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || بزبان آوردن سخنان خلاف شرع . (ناظم الاطباء). || شطحیات گفتن . (از فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). رجوع به شطح و شطحات و ش...