کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیحرکتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیحرکتی
دیکشنری فارسی به عربی
تعوق
-
جستوجو در متن
-
exteroceptist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیحرکتی
-
تعوق
دیکشنری عربی به فارسی
عدم تحرک , بي جنبشي , بيحرکتي
-
رکود
واژگان مترادف و متضاد
ایستایی، بیحرکتی، توقف، خمودی، سکون، کسادی، وقفه، ≠ رونق
-
خشک شنجی
لغتنامه دهخدا
خشک شنجی . [ خ ُ ش َ ] (حامص مرکب ) فالجی . بی حسی و بیحرکتی عضو. (یادداشت بخط مؤلف ) : پیری و درازی و خشک شنجی گویی به گه آلوده لتره غنجی .منجیک .
-
گرگارینیدا
لغتنامه دهخدا
گرگارینیدا. [ ] (اِ) جانورانی از جمله ٔ سپرداران . این جانوران انگل بی مهرگان هستند و در اوائل زندگی خود بحال ثابت و بیحرکتی بین سلولها و بعداً بحالت آزاد در لوله ٔ گوارش بندپائیان و کرمها زندگی میکنند ولی آزاری به آنها نمیرسانند. این جانوران از راه ...