کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیت ترح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بیت حرم
لغتنامه دهخدا
بیت حرم .[ ب َ / ب ِ ت ِ ح َ رَ ] (اِخ ) بیت الحرام : تات ز هستی هنوز یاد بود کفر و دین بتکده را شرط نیست بیت حرم همنشین . خاقانی .چند رصدگاه پیل بر ره دل داشتن چند قدمگاه پیل بیت حرم ساختن . خاقانی .رجوع به بیت الحرام و کعبه شود.
-
بیت حزن
لغتنامه دهخدا
بیت حزن . [ ب َ / ب ِ ت ِ ح َ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیت الاحزان : صفیر بلبل شوریده و نفیر هزاربرای وصل گل آمد برون ز بیت حزن . حافظ.رجوع به بیت الاحزان شود.
-
بیت حکمت
لغتنامه دهخدا
بیت حکمت . [ ب َ / ب ِ ت ِ ح ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دلی که اخلاص بر آن غلبه یافته باشد. (اصطلاحات الصوفیه ). رجوع به بیت الحکمة و خزانه شود.
-
بیت حوادث
لغتنامه دهخدا
بیت حوادث . [ ب َ / ب ِ ت ِ ح َ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا. (انجمن آرا).
-
بیت شرف
لغتنامه دهخدا
بیت شرف . [ ب َ / ب ِ ت ِ ش َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به بیت الشرف شود.
-
بیت عزب
لغتنامه دهخدا
بیت عزب . [ ب َ / ب ِ ت ِ ع َ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) (اصطلاح عرفان ) دلی که به مقام جمع رسیده و دردریای نیستی در مقابل هستی ذات حق فرو رفته باشد.
-
بیت فراغ
لغتنامه دهخدا
بیت فراغ . [ ب َ / ب ِت ِ ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آبخانه . (رشیدی ). کنایه از متوضاء است . (انجمن آرا). کنایه از متوضاء است که ادبخانه باشد. (برهان ). بیت الخلاء : من چومرهم نشسته بر سر ریش او چو محدث فراز بیت فراغ . کمال الدین اسماعیل .در بیت...
-
بیت لاباط
لغتنامه دهخدا
بیت لاباط. [ ب َ /ب ِ ت ِ ] (اِخ ) نام سریانی جندیشابور، جندشاپور و گندیشاپور است . رجوع به جندشاهپور و گندی شاهپور شود.
-
بیت محارب
لغتنامه دهخدا
بیت محارب .[ ب َ / ب ِ م ُ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان باوی بلوک زرگان است که در بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
بیت مدن
لغتنامه دهخدا
بیت مدن . [ ب َ / ب ِ م َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهمنشیر است که در بخش مرکزی شهرستان آبادان واقع است و 550 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
بیت معمور
لغتنامه دهخدا
بیت معمور. [ ب َ / ب ِ ت ِ م َ ] (اِخ ) بیت المعمور : ای در زمین ملت معمار کشور دین بادی چو بیت معمور اندر فلک معمر. خاقانی .سزد گر عیسی اندر بیت معمورکند تسبیح از این ابیات غرا. خاقانی .رسیده جبرئیل از بیت معموربراقی برق سیر آورده از نور. نظامی .خرا...
-
بیت مقدس
لغتنامه دهخدا
بیت مقدس .[ ب َ / ب ِ ت ِ م َ دِ ] (اِخ ) بیت المقدس : شودز عدل تو گیتی چنان که بام ببام به بیت مقدس بتوان شدن ز چین و طراز. سوزنی .رجوع به قدس شود.
-
بیت نطف
لغتنامه دهخدا
بیت نطف . [ ب َ / ب ِ ت ِ ن ُ طَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیت النطاف . بیت النطف : بابای تو جاروب کش بیت نطف شداجداد تو گشتند بتدریج بزرگان . شرف الدین شفایی (از آنندراج ).رجوع به بیت اللطف شود.
-
بیت ا
لغتنامه دهخدا
بیت ا. [ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) بیت الحرام . (آنندراج ). کعب . بیت اﷲ الحرام زاده اﷲ تشریفاً و تعظیماً. (منتهی الارب ). بیت الدعا. (مجموعه ٔ مترادفات ص 342). بیت العتیق . خانه ٔ خدای که خانه ٔ کعبه باشد. (ناظم الاطباء) : بگردانم ز بیت اﷲ قبله به بیت ...
-
بیت الاَّباء
لغتنامه دهخدا
بیت الاَّباء. [ ب َ تُل ْ آ ] (اِخ ) در علم احکام نجوم برجی پس از بیت الاخوه باشد و آن بیت چهارم است . (یادداشت بخط مؤلف ).