کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیتوتة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیتوتة
لغتنامه دهخدا
بیتوتة. [ ب َ تو ت َ ] (ع مص ) شب گذاشتن و شب کار کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). شب گذاشتن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). || به شب کردن چنین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کما یقال : ظل یفعل کذا؛ یعنی بروز کرد چنین . (ناظم الاطباء) (از م...
-
واژههای مشابه
-
بیتوته
واژگان مترادف و متضاد
۱. تهجد، شببیداری، شبزندهداری، مبیت، مساهرت ۲. اتراق، اقامتموقت، توقف شبانه
-
بیتوته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: بیتوتَة] beytute شب را در جایی بهسر بردن.
-
بیتوته
فرهنگ فارسی معین
(بَ تَ یا بِ تِ) [ ع . بیتوتة ] 1 - (مص ل .) شب ماندن در جایی . 2 - شب زنده - داری . 3 - (اِمص .) شب ماندگی .
-
بیتوته کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شبزندهداری کردن، شب نخفتن ≠ خفتن ۲. شب دور از خانه به سر بردن ۳. بیدار ماندن
-
بیتوته کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ فا - ع . ] (مص ل .) 1 - شب در جایی ماندن . 2 - تا صبح بیدار بودن .
-
بیتوته کردن
دیکشنری فارسی به عربی
منتجع
-
بیتوته کردن
واژهنامه آزاد
خانه گرفتن-گرفتن جایی برای ماندن
-
شب را بیتوته کردن
دیکشنری فارسی به عربی
معسکر موقة
-
واژههای همآوا
-
بیتوتت
لغتنامه دهخدا
بیتوتت . [ ب َ / ب ِ تو ت َ ] (از ع ، اِمص ) شب باشی کردن در جایی . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به بیتوتة شود.
-
جستوجو در متن
-
bivittate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیتوته کردن
-
معسکر موقة
دیکشنری عربی به فارسی
اردوي موقتي , شب را بيتوته کردن