کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیتاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیتاب
مترادف و متضاد
بیصبر، بیطاقت، بیقرار، سراسیمه، مضطرب، ناآرام، ناشکیب ≠ آرام، شکیبا، صبور
دیکشنری
impatient
-
جستوجوی دقیق
-
بیتاب
واژگان مترادف و متضاد
بیصبر، بیطاقت، بیقرار، سراسیمه، مضطرب، ناآرام، ناشکیب ≠ آرام، شکیبا، صبور
-
واژههای همآوا
-
بی تاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bitāb بیقرار؛ بیطاقت؛ کسی که قرار و آرام ندارد.
-
بی تاب
لغتنامه دهخدا
بی تاب . (ص مرکب ) بیقرار و بی طاقت . (آنندراج ). آنکه آرام و قرار ندارد. بی قرار. بی طاقت . (فرهنگ فارسی معین ). ناتوان و ضعیف و زبون و ناشکیبا و بی آرام . (ناظم الاطباء) : بی رتبت تو گردون بیقدر چون زمین با هیبت تو آتش بی تاب چون شرر. مسعودسعد.هم آ...
-
جستوجو در متن
-
ناشکیب
واژگان مترادف و متضاد
بیتاب، بیتحمل، کمطاقت، ناشکیبا، ناصبور ≠ شکیبا، صبور
-
حرصی
واژگان مترادف و متضاد
۱. جوشی، عصبی ۲. بیتاب، کمطاقت ۳. دلخور، رنجیده
-
خلقتنگ
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیحوصله، بیتاب ۲. بدخلق، بداخلاق ۳. عصبی، خشمگین
-
سر رفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. لبریز شدن(مایع جوشان) ۲. به پایان رسیدن، تمام شدن ۳. بیتاب شدن، کمطاقت شدن
-
مضطرب کردن
واژگان مترادف و متضاد
آشفته کردن، پریشان کردن، مشوش کردن، بیقرار کردن، آشفتهخاطر کردن، دلواپس کردن، بیتاب کردن، نگران کردن
-
بیشکیب
واژگان مترادف و متضاد
بیتاب، بیصبر، بیطاقت، بیقرار، ناحمول، ناشکیب ≠ شکیبا، صبور
-
بیصبر
واژگان مترادف و متضاد
بیتاب، بیتحمل، بیطاقت، بیقرار، عجول، ناشکیب، ناشکیبا ≠ شکیبا، صبور
-
بیطاقت
واژگان مترادف و متضاد
بیتاب، بیصبر، بیقرار، کمحوصله، ناآرام، ناصبور ≠ حمول، شکیبا، صبور
-
سراسیمه
واژگان مترادف و متضاد
آسیمهسر، آشفته، سرگردان، بیتاب، پریشان، پریشانحال، دستپاچه، دلواپس، سردرگم، متوحش، مرعوب، مضطرب، هراسان
-
مضطرب شدن
واژگان مترادف و متضاد
آشفته شدن، پریشان گشتن، مشوش شدن، بیقرار گشتن، ناآرام شدن، بیتاب گشتن، دلواپس شدن، نگران شدن