کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیب
/bib/
معنی
= بید۲
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بیو، بید، پت، پیتک› (زیستشناسی) bib = بید۲
-
بیب
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) نک بید.
-
بیب
لغتنامه دهخدا
بیب . (اِ) بیو. جانوری است بنام بید. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بید شود.
-
بیب
لغتنامه دهخدا
بیب . (ع اِ) ناودان و آبراهه ٔ حوض . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
بیب،بیب بیب
لهجه و گویش تهرانی
صدای بوق خودرو
-
sync pop
بیب همگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] صدایی در اولین قاب نوار صدا که بهعنوان نشانهای برای همگاهی به کار میرود
-
جستوجو در متن
-
بیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] biv = بیب
-
Babe Zaharias
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیب زاهریاس
-
Babylonian weeping willow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیب گریه بابلی
-
سوسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سَوْسة، معرب، مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) suse کرمی که پارچههای پشمی را ضایع میکند؛ بیب.
-
سوس
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) بیب ، کرمی که پارچه های پشمی و ابریشمی را تباه کند.
-
غارالارض
لغتنامه دهخدا
غارالارض . [ رُ ل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) بَیُب . ذاقنی الاسکندرانی . دافنی . رجوع به ذافنی شود.
-
بید
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) = پت : حشره ای است ریز با بال های باریک که پارچه های پشمین را می خورد بیو، بیب ، بیتک هم گفته شده .