کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیار سن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیار سن
واژهنامه آزاد
به معنی آوردن کسی که آیین و سنن(سنتها)می آورد
-
واژههای مشابه
-
نان بیار
لغتنامه دهخدا
نان بیار. (نف مرکب ) نان آور. نان آورنده . نان پیدا کن . آنکه معاش خانواده را تأمین کند.
-
خانم بیار
لغتنامه دهخدا
خانم بیار. [ ن ُ ] (ص مرکب ) جاکش . آنکه قوادی کند. آنکه جنده بهر این و آن برد.
-
خرج بیار
لغتنامه دهخدا
خرج بیار. [ خ َ ] (ص مرکب ) ناظر. (یادداشت بخط مؤلف ). آنکه در منازل یا مؤسسات بر خرج میپردازد.
-
خوش بیار
لغتنامه دهخدا
خوش بیار. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (نف مرکب ) خوش طالع.خوش اقبال . خوشبخت . سعید. آنکه هرچه برای او رخ دهد خوبست . که کار بر مراد او گردد. || در قمار کسی را گویند که مرتب مهره یا ورق برنده بیاورد.
-
نون بیار
لهجه و گویش تهرانی
نان آور
-
خانم بیار
لهجه و گویش تهرانی
جاکِش
-
دار و بیار
لغتنامه دهخدا
دار و بیار. [ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مجامله . کرشمه : هر که گوید بر من می نروی گوی روم چکنی گر نروی ، ور نکنی دار و بیار.سوزنی .
-
آتش بیار (معرکه)
لهجه و گویش تهرانی
کسی که به ماجرایی دامن میزند
-
بد بیار،()ی
لهجه و گویش تهرانی
بد شانسی
-
بیار و ببر
فرهنگ گنجواژه
تحرک و فعالیت.
-
جستوجو در متن
-
تو
لغتنامه دهخدا
تو. [ ت ُ ] (ضمیر) به عربی انت گویند و بمعنی خود هم آمده است که آن را خویش و خویشتن خوانند. (برهان ). ضمیر مفرد مخاطب که بعربی انت باشد و بمعنی خود و بمعنی ترانیز آمده . (آنندراج ). بمعنی خود و ترا نیز آمده . (غیاث اللغات ). کلمه ٔ اشاره به شخص مفرد ...
-
مردی
لغتنامه دهخدا
مردی . [ م َ ] (حامص ) مرد بودن . مردانگی . رجولیت : گر به نامم بوی مردی نیستی دست را رنگ زنان در بستمی . خاقانی .مردیش مردمیش را بفریفت مرد بود از دم زنان نشگیفت . نظامی .ترا شرم ناید ز مردی خویش که باشد زنان را قبول از تو بیش . سعدی .نیست از مردی ع...