کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بگیرند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بگیرند
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hâgirande طاری: hâgirand طامه ای: hegiran(d) طرقی: hâgirand کشه ای: hâgiran(d) نطنزی: hâgiran(d)
-
جستوجو در متن
-
يَأْخُذُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
که بگيرند
-
يَتَّخِذُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
که بگيرند
-
يَحْمِلْنَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
که آن را به عهده بگیرند
-
دست افزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dastafzār] ‹دستابزار› [قدیمی] dast[']afzār افزاری که به دست بگیرند و با آن کار کنند.
-
لَا تَحْمِلُ
فرهنگ واژگان قرآن
قدرت ندارند بر عهده بگیرند
-
يَکْفُلُونَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
تکفل و سرپرستي او را به عهده بگيرند
-
يَسْبِقُونَا
فرهنگ واژگان قرآن
از ما پيشي بگيرند - از ما جلو بزنند
-
يَسْتَأْذِنُوهُ
فرهنگ واژگان قرآن
که از او اجازه بخواهند - که از او اذن بگيرند
-
وجه دستی
لهجه و گویش تهرانی
پولی که قرض بگیرند
-
پنزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پنجه، پنجک، فنزج› [قدیمی] panze نوعی رقص که چند تن دست یکدیگر را بگیرند و با هم برقصند.
-
مصقله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مصقلَة] [قدیمی] mesqale ابزاری که با آن زنگ چیزی را بگیرند و آن را جلا دهند؛ مصقل.
-
جشنگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jašngāh جای جشن؛ مجلس جشن؛ جایی که در آن جشن بگیرند.
-
نسپار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سپار› [قدیمی] naspār جاییکه در آن انگور را فشار دهند و آب آن را بگیرند؛ چرخشت.