کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بک پولاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اسماعیل بک
لغتنامه دهخدا
اسماعیل بک . [ اِ ب َ ] (اِخ ) یکی از پسران اسفندیار نامی که در جهات قسطمونی حکمرانی داشت . در زمان سلطان محمدخان ثانی بعضی علائم و آثار عصیان و طغیان از وی مشاهده میشد. درسنه ٔ 863 هَ . ق . پادشاه مزبور لشکرکشی کرد و قسطمونی را تحت تصرف خویش درآورد ...
-
الهی بک
لغتنامه دهخدا
الهی بک . [ اِ لا ب ِ ] (اِخ ) یکی از بیگهای کردستان و از جمله ٔ شاعران بود. بسبب جرمهایی که مرتکب شده بود به امر یاوز سلطان سلیم اعدام گردید. وی اشعاری در لهجه ٔ جغتایی دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).
-
الیاس بک
لغتنامه دهخدا
الیاس بک . [ اِل ْ ب ِ / ب َ ] (اِخ ) (میرآخور...) از رجال دربار ابوالفتح سلطان محمدخان و سلطان بایزید عثمانی بود. وی بسال 917 هَ . ق . درگذشته است . رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.
-
الیاس بک
لغتنامه دهخدا
الیاس بک . [ اِل ْ ب ِ / ب َ ] (اِخ ) از بندگان سلطان محمد چلبی بود. پس از مدتی این پادشاه را ترک کرد ونزد برادر وی سلیمان شهزاده رفت و سپس در زمان سلطان مرادخان ثانی از ملازمان خدمت شهزاده مصطفی گردید. وی شخصی خیانت پیشه بود. (از قاموس الاعلام ترکی ...
-
بالبان بک
لغتنامه دهخدا
بالبان بک . [ ل َ ب َ ] (اِخ ) (بلبان بک ) از رجال معروف دربار سلطان عثمان غازی مؤسس دولت عثمانی است . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
بالبان بک
لغتنامه دهخدا
بالبان بک . [ ل َ ب َ ] (اِخ ) (یا بلبان بک ) از رجال معروف دربار سلطان محمدخان ثانی و نخستین کسی است که به استانبول حمله کرد. در سال 870 هَ . ق . از طرف سلطان مأمور سرکوب ساختن اسکندربک شد و در محاصره ٔ آقچه حصار بقتل رسید. (از قاموس الاعلام ترکی )...
-
بالی بک
لغتنامه دهخدا
بالی بک . [ ب َ ] (اِخ ) (ملقوج اوغلی ) از امرای زمان سلطان بایزیدخان عثمانی بود. وی در 904 هَ . ق . با چهل هزارسپاهی به لهستان حمله برد. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1218 شود.
-
بالی بک
لغتنامه دهخدا
بالی بک . [ ب َ ] (اِخ ) (یحیی پاشازاده ) از رجال زمان سلطان سلیمان قانونی است که بهمراه سلطان تا مجارستان رفت و دلاوریها کرد و در 927 هَ . ق . به امارت بلگراد ودر 949 به حکومت بسنی منسوب گشت و در 950 هَ . ق . درگذشت . و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج ...
-
بک ء
لغتنامه دهخدا
بک ء. [ ب َ ک ْءْ ] (ع مص ) بُک ْء کم شیر شدن ماده شتر. (ناظم الاطباء). کم شیر شدن ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بکوء، بکاءة، بک ء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اندک شیر شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || کم شدن آب چاه . || کم شدن اشک چشم کسی . || ...
-
بک ء
لغتنامه دهخدا
بک ء. [ ب َ ک ْءْ] (ع اِ) گیاهی است مانند جرجیر (نخود). (از اقرب الموارد). و رجوع به بکا و بکاء شود. و فی الحدیث : نحن معاشر الانبیاء فینا بکاء؛ ای : قلة الکلام الا فیما یحتاج الیه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء ذیل بکاء).
-
بک لک
لغتنامه دهخدا
بک لک . [ ب ُ ل ُ ] (اِ مرکب ) رجوع به بک و لک شود.
-
چاه بک
لغتنامه دهخدا
چاه بک . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند که در 44 هزارگزی خاور شوسف واقع است . کوهستانی و گرمسیر است و6 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
چغری بک
لغتنامه دهخدا
چغری بک . [ چ ِ ب َ ] (اِخ ) جقربک . چقربک . چقری بک . جغری . جغری بک . چغری سلجوقی . چغربیک . چغری بک سلجوقی . داود سلجوقی . ملک داود. ابوسلیمان داود سلجوقی . داود ترکمان . داودبن میکائیل . میرجغری . امیرجغری ابوسلیمان داودبن میکائیل بن سلجوق بن دقا...
-
خاصه بک
لغتنامه دهخدا
خاصه بک . [ ص َ / ص ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) بزرگ . بزرگوار. لقبی از القاب ترکان است و در دوره ٔ قاجاریه نیز بوده و آن مرکب از خاصه ٔ عربی و بک ترکی است : آنکه گرفت دست تو خاصه بک زمان بود. مولوی (غزلیات ).باده ٔ خاص درفکن خاصه بک خدا توئی .مولوی (غزل...
-
حسن بک
لغتنامه دهخدا
حسن بک . [ ح َ س َ ب َ ] (اِخ ) حسن بیک . رجوع به حسن بیک شود.