کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بک و لک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بک و لک
لغتنامه دهخدا
بک و لک . [ب ُ ک ُ ل ُ ] (ترکیب عطفی ) پک و لک . لک و پک . از اتباع است همچون خان ومان و تارومار، بمعنی ناهموار و درشت . (برهان ) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرا). بک لک . (از آنندراج ). || بی عقلی . بی هنری . (برهان ) (ناظم الاطباء). از قبیل توابعان...
-
واژههای مشابه
-
بِکَ
فرهنگ واژگان قرآن
به تو
-
بُکْ
لهجه و گویش گنابادی
bok در گویش گنابادی یعنی گونه ، گونه های صورت
-
بَک
لهجه و گویش بختیاری
bak عنوانى محترمانه. hassan bak>:حسنبک>.
-
بُک
لهجه و گویش بختیاری
bok 2. قسمت برجسته پشت قاپ.
-
گنده بک
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) [ فا - تر. ] (ص مر.) (عا.) دارای هیکل درشت ، گردن کلفت .
-
روحی بک
لغتنامه دهخدا
روحی بک . [ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) رجوع به خالدی قدسی ، محمد در این لغت نامه شود.
-
رفعت بک
لغتنامه دهخدا
رفعت بک . [ رِ ع َ ب َ ] (اِخ ) نام 3 تن از گویندگان متأخر ترک : 1- علی رفعت بک - متوفای 1243 هَ . ق . 2- خلیل ابراهیم - متوفای 1251 هَ . ق . 3- عبدالرحمن - متولد 1223 هَ . ق . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3). برای اطلاع بیشتر رجوع به مأخذ بالا شود.
-
بالبان بک
لغتنامه دهخدا
بالبان بک . [ ل َ ب َ ] (اِخ ) (بلبان بک ) از رجال معروف دربار سلطان عثمان غازی مؤسس دولت عثمانی است . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
بک ء
لغتنامه دهخدا
بک ء. [ ب َ ک ْءْ ] (ع مص ) بُک ْء کم شیر شدن ماده شتر. (ناظم الاطباء). کم شیر شدن ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بکوء، بکاءة، بک ء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اندک شیر شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || کم شدن آب چاه . || کم شدن اشک چشم کسی . || ...
-
حسن بک
لغتنامه دهخدا
حسن بک . [ ح َ س َ ب َ ] (اِخ ) حسن بیک . رجوع به حسن بیک شود.
-
حمزه بک
لغتنامه دهخدا
حمزه بک . [ ح َ زَ ب َ ] (اِخ ) پسرعموی اوزون حسن معروف که مؤسس دولت آق قیوغی بود. بعد از پدرش قره عثمان ازطرف دولت تیموری در دیاربکر قریب چهل سال فرمانروائی داشت در سال 872 هَ . ق . درگذشت . (قاموس الاعلام ).
-
هاف بک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: half-back] (ورزش) hāfbak در فوتبال، بازیکن وسط؛ میانهرو.
-
گُنده بک
لهجه و گویش تهرانی
خرس گنده،خرسمبَک