کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بک هند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خواجه بک
لغتنامه دهخدا
خواجه بک . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد. آب آن از قنات و محصول آن زیره و شغل اهالی زراعت و مالداری و از صنایع دستی کرباسبافی و راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
خواجه بک
لغتنامه دهخدا
خواجه بک . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سنگان بخش رشتخوار شهرستان تربت حیدریه . این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری . آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)...
-
حسان بک
لغتنامه دهخدا
حسان بک . [ ح َس ْ سا ب َ ] (اِخ ) محمد. از شاعران متأخر عثمانی و پسر رجائی زاده سلیمان هادی افندی است . وفات او1152 هَ . ق . بود. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
حالت بک
لغتنامه دهخدا
حالت بک . [ ل َ ب َ ] (اِخ ) یکی از نویسندگان عثمانی . وی پسر خالدافندی وزیر مالیه بود و نژاد وی به عبدالقادر گیلانی منتهی میگردد. مولد وی بسال 1255 هَ . ق . است . زبان عربی و فارسی را از مثنوی خوان مشهور خواجه حسام افندی آموخت و از مجالس درس استادان...
-
حمزه بک
لغتنامه دهخدا
حمزه بک . [ ح َ زَ ب َ ] (اِخ ) پسرعموی اوزون حسن معروف که مؤسس دولت آق قیوغی بود. بعد از پدرش قره عثمان ازطرف دولت تیموری در دیاربکر قریب چهل سال فرمانروائی داشت در سال 872 هَ . ق . درگذشت . (قاموس الاعلام ).
-
دانش بک
لغتنامه دهخدا
دانش بک . [ ن ِ ب َ ] (اِخ ) از شاعران متأخر عثمانی و از مردم استانبول است . او را دیوانی است اندک شعر. به سال 1145 هَ . ق . درگذشته است و این بیت از اوست :گورمدم گیتد کجه هجران ایچره صبح وصلتی اول میه خوابیده نک بختم شب یلداسیدر.(قاموس الاعلام ترکی...
-
هاف بک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: half-back] (ورزش) hāfbak در فوتبال، بازیکن وسط؛ میانهرو.
-
گُنده بک
لهجه و گویش تهرانی
خرس گنده،خرسمبَک
-
جُل بَک
لهجه و گویش تهرانی
خزه جوی
-
بک اپ
واژهنامه آزاد
بَک اپ:پشتیبان- پشتیبان گیری
-
طلعت بک حرب
لغتنامه دهخدا
طلعت بک حرب . [ طَ ع َ ب َ ح َ ] (اِخ ) محمد. از نویسندگان معاصر مصر است . (معجم المطبوعات ج 2).
-
جیک و بک
لغتنامه دهخدا
جیک و بک . [ ک ُ ب ُ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دو روی قاب در بازی قاب .- جیک و بکشان یکی بودن ؛ تعبیر مثلی است ، یعنی به اسرار و رازهای یکدیگر آشنا بودن .(یادداشت مرحوم دهخدا).
-
تاج بک زاده
لغتنامه دهخدا
تاج بک زاده . [ ب َ دَ ] (اِخ ) جعفربک . مؤلف قاموس الاعلام ترک-ی آرد: یکی از مشاهی-ر شع-را و خوشنویسان و اصلاً از اهالی آماسیه و دارای منصب توقیع در دربار سلطنت بود، و به سال 920 هَ . ق . کشته شد و بدون غسل در نزدیک جامع سلطان سلیم مدفون گشت او راس...
-
تاج بک زاده
لغتنامه دهخدا
تاج بک زاده . [ ب َ دَ ] (اِخ ) سعدی بک برادر جعفربک خطاط، وی در شعر مهارت داشت ولی شهرتش در علم و فضل بیشتر بود بشرح مفتاح سید شریف ، و شرح وقایه ٔ صدر حواشی بسیار نوشت و نیز منظومه ای موسوم به نسفیه برشته ٔ نظم در آورد و به سال 922 هَ . ق . در گذشت...
-
کاظم بک میرزا
لغتنامه دهخدا
کاظم بک میرزا. [ ظِ ب َ ](اِخ ) میرزا کاظم بک . استاد در بطرسبرج (پترزبورگ ) او راست : مفتاح کنوز القرآن فی الکشف عن کلمات القرآن (بطرسبرج 1859). (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1826).