کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بکونک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بکونک
/bakunak/
معنی
= بلونک
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بکونک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bakunak = بلونک
-
بکونک
لغتنامه دهخدا
بکونک . [ ب َ ن َ ] (اِ) بکونه . شمشیر چوبین را گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). شمشیرچوبین . بنونک نیز گویند و بلونک و بلونه ، به لام نیزگفته اند. (رشیدی ). شمشیر چوبین باشد و آنرا بلونک نیز خوانند. (از جهانگیری ). شمشیر چوبین را گویند و آنرا بکون...
-
جستوجو در متن
-
بکونه
لغتنامه دهخدا
بکونه . [ ب َ ن َ / ن ِ ] (اِ) بمعنی بکونک است که شمشیر چوبین باشد. (برهان ) بکونک است . (از جهانگیری ). رجوع به بکونک شود.