کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بکوب بکوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بکوب بکوب
لهجه و گویش تهرانی
زد و خورد
-
واژههای مشابه
-
slapstick, slapstick comedy
کمدی بزنبکوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] نوعی کمدی تند و پرسروصدا که در آن از مضحکه و حرکات بدنی و شوخیهای بیپرده و مانند آن بسیار استفاده میشود
-
جستوجو در متن
-
gobang
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برو سرتو بکوب
-
کوب
لغتنامه دهخدا
کوب . (اِمص ) ضربی و آسیبی و کوفتی باشد که از چوب و سنگ و مشت و امثال آن به کسی رسد وآن را به عربی صدمه گویند. (برهان ). ضربی که از کوفتن و کوبیدن به کسی رسد مانند سنگ و چوب که بر کسی زنند. (آنندراج ). صدمه و ضربه و لطمه و ضرب . (ناظم الاطباء). ضربت ...
-
ﭐرْکُضْ
فرهنگ واژگان قرآن
به زمين بکوب
-
زیمبول و زیمبول
فرهنگ گنجواژه
صدای موسیقی و بزن و بکوب.
-
دالامب و دولومب
فرهنگ گنجواژه
صدای عیش و سور، بزن و بکوب.
-
گستن
لغتنامه دهخدا
گستن . [ گ ُ ت َ ] (مص ) کوفتن چنانکه بکوس ، یعنی بکوب . (آنندراج ) (انجمن آرا). اصح «کستن » با کاف تازی است .
-
وسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] vas[s]e عصا؛ چوبدستی: ◻︎ به وسه سر بکوب حاسد را / من بکوبم اگر تو را وسه نیست (سوزنی: لغتنامه: وسه).
-
ساز و نواز
لغتنامه دهخدا
سازو نواز. [ زُ ن َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) سازو سرور. ساز و نوا. بزن و بکوب . رجوع به ساز شود.
-
ساز و سرور
لغتنامه دهخدا
ساز و سرور. [ زُ س ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بزن و بکوب . سازو سرنا. ساز و نوا. ساز و نواز. رجوع به ساز شود.
-
زیمبول و زیمبول
لغتنامه دهخدا
زیمبول و زیمبول . [ ل ُ ] (اِ صوت ) اسم صوت و کنایه از «بزن و بکوب » و سر و صدای آلات موسیقی و بزم آراستن و سماع و سرود داشتن است . (فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
دیمبول
لغتنامه دهخدا
دیمبول . [ ب ُ ] (اِ صوت ) دیمبل و دیمبو [ دامبول و... ] : اسم صوت است و برای بیان بزن و بکوب و ساز و آواز استعمال میشود. نیز آغاز تصنیفی قدیمی و عامیانه است : دامبول و دیمبول نقاره ... (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). رجوع به دیمبل و دیمبو شود.