کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بکن به خوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بکن به خوت
واژهنامه آزاد
به لهجۀ بندری یعنی «شرّت را کم کن و از اینجا برو».
-
واژههای مشابه
-
بِکَن
لهجه و گویش گنابادی
bekan در گویش گنابادی یعنی در آوردن لباس و لباس ها ، جدا کن ، قطع کن ، بِبُر ، تیغ زدن و سوء استفاده ، کلاشی ، نیش زدن
-
بُکُن
لهجه و گویش گنابادی
bokon در گویش گنابادی یعنی انجام بده ، فاعل در سکس ، فاعل در انجام کاری ، اهل کاری
-
بکُن و بًکن
فرهنگ گنجواژه
هرج و مرج و بی بند و باری.
-
بکن کردن
لغتنامه دهخدا
بکن کردن . [ ب َ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بریان کردن آرد نخود. (ناظم الاطباء). || نهادن گرد خشک در دهان . (ناظم الاطباء).
-
دکَّن بکن
لهجه و گویش تهرانی
ایجاد حفریات و چاله چوله
-
بکن نکن
فرهنگ گنجواژه
دستور، امر و نهی.
-
پوستین بکن حریر بپوش
لغتنامه دهخدا
پوستین بکن حریر بپوش . [ ب ِ ک َ ح َب ِ ] (اِ مرکب ) نام مرغی که پیش از دیگر مرغان در نزدیکی نوروز خواندن آغازد و خواندنی طویل دارد و آن را چرخ ریسَک و چِلَّه ریسَک نیز نامند . || حکایت صوت مرغ مزبور.
-
هر کاری دلت میخواهد (بکنی) بکن، اما بدان که این کارها آخر و عاقبت خوشی ندارد.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: har kâri deled ašgi beka, vali zumbe ke nen kârâ âxarâqebat-e xoši nedâre. طاری: harkâr-ed afda beke, ammâ zumbe go in kârhâ âxer-o âqebat nedâra. طامه ای: harkâri deled peɹay bokere boke, vali bozumbe ke ni kârâ âxar-o âqebat-e xabi nadâre....
-
ب-:بخور، بدو، بکن، بزن(و بهادر)، بریز، بجنب، بپا (مراقب)، بخواب (تاشو:پاشنه بخواب)
لهجه و گویش تهرانی
علامت فاعلی