کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بکارت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بکارت
/bekārat/
معنی
۱. دوشیزه بودن؛ دوشیزگی.
۲. تازگی؛ نو بودن.
۳. (اسم) (زیستشناسی) = پرده 〈 پردۀ بکارت
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دختری، دوشیزگی، عذرت
۲. تازگی
برابر فارسی
دست نخوردگی، دوشیزگ
دیکشنری
virginity
-
جستوجوی دقیق
-
بکارت
واژگان مترادف و متضاد
۱. دختری، دوشیزگی، عذرت ۲. تازگی
-
بکارت
فرهنگ واژههای سره
دست نخوردگی، دوشیزگ
-
بکارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: بکارة] bekārat ۱. دوشیزه بودن؛ دوشیزگی.۲. تازگی؛ نو بودن.۳. (اسم) (زیستشناسی) = پرده 〈 پردۀ بکارت
-
بکارت
فرهنگ فارسی معین
(بِ رَ) [ ع . بکارة ] 1 - (مص ل .) دوشیزه بودن . 2 - (اِمص .) دختری . 3 - تازگی .
-
بکارت
لغتنامه دهخدا
بکارت . [ ب َ رَ] (ع اِمص ) دوشیزگی . (ناظم الاطباء) (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به بکارة شود.- ازاله ٔ بکارت کردن ؛ دوشیزگی دختر را ربودن و دخول کردن در وی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : بحجله خانه ٔغم بکر بود دختر رزنگاه پرده شکاف منش بکارت برد. طال...
-
بکارت
واژهنامه آزاد
دختی
-
واژههای مشابه
-
پردة بکارت
فرهنگ فارسی معین
( ~ بِ رَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) پرده ای که علامت دوشیزگی است .
-
خون بکارت
لغتنامه دهخدا
خون بکارت . [ ن ِ ب ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خونی که ازپاره شدن پرده ٔ بکارت حاصل آید. (یادداشت مؤلف ).
-
اصالت و بکارت
فرهنگ گنجواژه
دست اول بودن.
-
واژههای همآوا
-
بکارة
لغتنامه دهخدا
بکارة. [ ب َ رَ ] (ع اِمص ) دوشیزگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (غیاث ). عُذْرَت . (منتهی الارب ). و رجوع به بکارت شود. || دوشیزه بودن . (ناظم الاطباء). دختر بودن .
-
بکارة
لغتنامه دهخدا
بکارة. [ ب ِ / ب َ رَ ] (ع اِ) ج ِ بَکر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به بکر شود. || اشتر جوان . (مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
maidenheads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دختران، پرده بکارت، بکری، بکارت